در ریاض المصائب و مهیج الأحزان و غیر آن روایت کردهاند: » فلما أجاز الحسین علیهالسلام أخاه العباس للبراز برز کالجبل العظیم و قلبه کالطود الجسیم لأنه کان فارسا هماما و بطلا ضرغاما و کان جسورا علی الطعن و الضرب فی میدان الکفاح و الحرب «.
به روایت » اکسیر العبادات «: حضرت ابوالفضل علیهالسلام، هنگام وداع با برادر، رو به
آسمان نمود و عرض کرد: خدایا، میخواهم به وعدهام (آبرسانی به خیام حرم) وفا کنم و این مشک را برای این کودکان تشنهکام، پر از آب نمایم. سپس پیشانی امام حسین علیهالسلام را بوسید و به سوی فرات حرکت کرد. چهار هزار یا ده هزار نفر نگهبان آب فرات بودند، به آنها حمله کرد و پس از کشتن هشتاد نفر از آنها خود را به آب رسانید.
دشمنان شش بار به حمله کردند تا نگذارند او خود را به آب برساند، ولی آن حضرت ضرباتی سنگین بر آنها وارد ساخت و خود را به آب رسانید. وارد آب که شد، کفی از آب برداشت و کنار دهان اسبش برد تا بیاشامد، سپس کفی از آب برداشت و خواست خود بیاشامد که به یاد لب تشنهی برادرش، امام حسین علیهالسلام، افتاد. آب را از کف ریخت و مشک را پر آب ساخت.