نیز صاحب ناسخ گوید: چون اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم را به بعلبک نزدیک کردند، به حاکم بعلبک نوشتند که: اینک سرهای خوارج واهل بیت ایشان است که به درگاه امیرالمؤمنین یزید حمل میدهند؛ علف و آذوقه مهیا کن و به استقبال ما بیا. حاکم بعلبک فرمان داد تا جای آسایش و آرامش از بهر ایشان مهیا ساختند و از سویق و سکر و دیگر مشروبات و مأکولات فراهم آوردند و دفها بنواختند و رایتها برافراختند و در بوقها بدمیدند و آن کافران را استقبال کردند و به شهر درآوردند. در این وقت امکلثوم علیهاالسلام فرمود: نام این بلد چیست؟ گفتند: بعلبک. فقالت: «أباد الله تعالی خضرائهم و لا أعذب الله شرابهم و لا رفع الله أیدی الظلمة عنهم«. قال ابومخنف: «و لو أن الدنیا کانت مملوة عدلا و قسطا لما أنالهم الا ظلما و جورا«.
یعنی: آن مخدره در حق آنها نفرین کرد که خدای تعالی نابود کند وسعت معیشت شما را و خوشگوار نگرداند آب شما را و دست ظالمان را از سر شما کوتاه نکند، و ابومخنف گوید: اگر همهی دنیا را عدالت و رفاه فرا گیرد، در بعلبک جز آثار ظلم و بیچارگی چیز دیگر نیست!