علی و فاطمه علیهماالسلام هیچ گاه در نامگذاری فرزندان خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیشی
نمیگرفتند. نام بزرگوار «زینب» را نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر این بانوی بزرگ گذاشت. آری، در نامگذاری، فاطمهی زهرا علیهاالسلام از علی بن ابیطالب علیهالسلام سبقت نمیگیرد و علی علیهالسلام هم از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جلو نمیافتد. رسول خدا نیز چشم به آسمان و گفتهی حق دارد. اسم مبارک زینب علیهاالسلام را جبرئیل امین از طرف خدای بزرگ آورد. از دو دختر حضرت علیهاالسلام، یکی را زینب کبری و دیگری را زینب صغری نامیدهاند، نیز او را به امالحسن مکنی فرمود (در بعضی روایات دارد که او را کلثوم هم گفتهاند(.
و حضرت را ملقب به عقیله کردهاند: عقیلة بنیهاشم و عقیلة الطالبیین. عقیله، آن زن کریمه را گویند که در بین فامیل بسیار عزیز و در خاندان خود ارجمند باشد. زینب علیهاالسلام با القاب موثقه، عارفه، عالمهی غیر معلمه، فاضله، کامله، عابدهی آل علی و غیره معروف است، و محدثه هم گفته شده است، چنانکه وی را بطلهی کربلا یعنی قهرمان کربلا نیز نامیدهاند.
امام سجاد علیهالسلام دربارهاش فرموده است: «أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة و فهیمة غیر مفهمة«.
نگارنده گوید: در ایام بمباران قم توسط صدام جنایتکار، چندی به مسجد مقدس جمکران قم (که به نام ولی الله اعظم، حضرت حجة بن الحسن العسکری، امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف بنا شده است) پناهنده شده بودم. روزی از آن مکان شریف برای زیارت حرم حضرت فاطمهی معصومه علیهاالسلام کریمهی اهل بیت علیهمالسلام به قم آمده و سپس به محضر مبارک آیت الله العظمی سید شهابالدین نجفی مرعشی «قدس سره» رسیدم. از هر دری سخن به میان آمد تا اینکه حضرت آیت الله مرعشی فرمودند: وقتی که حضرت فاطمهی زهرا علیهاالسلام قنداقهی حضرت زینب علیهاالسلام را به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برد؛ این نوزاد عزیز فاطمه علیهاالسلام چشم مبارک را برای هیچ کدام از اهل بیت علیهمالسلام باز نکرد. و تنها وقتی قنداقه در بغل امام عظیم حسین بن علی علیهالسلام قرار گرفت چشم مبارک را گشود!
و افزودند: در مجلس یزید – علیه اللعنة و العذاب – نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب کبری علیهاالسلام رسید، چشمها را روی هم گذاشت و از گوشههای چشم مبارکش اشک جاری شد. گویی میخواست فرموده
باشد که: خواهر عزیز، از اینکه این همه محبت به یتیمانم کردهاید، ممنون شما هستم؛ و بیش از این مرا خجل مکن.