جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نام گذاری زینب کبری

زمان مطالعه: 2 دقیقه

علی و فاطمه علیهماالسلام هیچ گاه در نامگذاری فرزندان خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیشی

نمی‏گرفتند. نام بزرگوار «زینب» را نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر این بانوی بزرگ گذاشت. آری، در نامگذاری، فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام از علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام سبقت نمی‏گیرد و علی علیه‏السلام هم از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جلو نمی‏افتد. رسول خدا نیز چشم به آسمان و گفته‏ی حق دارد. اسم مبارک زینب علیهاالسلام را جبرئیل امین از طرف خدای بزرگ آورد. از دو دختر حضرت علیهاالسلام، یکی را زینب کبری و دیگری را زینب صغری نامیده‏اند، نیز او را به ام‏الحسن مکنی فرمود (در بعضی روایات دارد که او را کلثوم هم گفته‏اند(.

و حضرت را ملقب به عقیله کرده‏اند: عقیلة بنی‏هاشم و عقیلة الطالبیین. عقیله، آن زن کریمه را گویند که در بین فامیل بسیار عزیز و در خاندان خود ارجمند باشد. زینب علیهاالسلام با القاب موثقه، عارفه، عالمه‏ی غیر معلمه، فاضله، کامله، عابده‏ی آل علی و غیره معروف است، و محدثه هم گفته شده است، چنانکه وی را بطله‏ی کربلا یعنی قهرمان کربلا نیز نامیده‏اند.

امام سجاد علیه‏السلام درباره‏اش فرموده است: «أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة و فهیمة غیر مفهمة«.

نگارنده گوید: در ایام بمباران قم توسط صدام جنایتکار، چندی به مسجد مقدس جمکران قم (که به نام ولی الله اعظم، حضرت حجة بن الحسن العسکری، امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف بنا شده است) پناهنده شده بودم. روزی از آن مکان شریف برای زیارت حرم حضرت فاطمه‏ی معصومه علیهاالسلام کریمه‏ی اهل بیت علیهم‏السلام به قم آمده و سپس به محضر مبارک آیت الله العظمی سید شهاب‏الدین نجفی مرعشی «قدس سره» رسیدم. از هر دری سخن به میان آمد تا اینکه حضرت آیت الله مرعشی فرمودند: وقتی که حضرت فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام قنداقه‏ی حضرت زینب علیهاالسلام را به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برد؛ این نوزاد عزیز فاطمه علیهاالسلام چشم مبارک را برای هیچ کدام از اهل بیت علیهم‏السلام باز نکرد. و تنها وقتی قنداقه در بغل امام عظیم حسین بن علی علیه‏السلام قرار گرفت چشم مبارک را گشود!

و افزودند: در مجلس یزید – علیه اللعنة و العذاب – نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب کبری علیهاالسلام رسید، چشمها را روی هم گذاشت و از گوشه‏های چشم مبارکش اشک جاری شد. گویی می‏خواست فرموده

باشد که: خواهر عزیز، از اینکه این همه محبت به یتیمانم کرده‏اید، ممنون شما هستم؛ و بیش از این مرا خجل مکن.