فقیه بزرگ، مرحوم حضرت آیت الله العظمی علامه سید محمدمهدی طباطبایی، معروف به بحرالعلوم، از علمای برجسته قرن سیزدهم بود، که به سال 1212 هـ ق در عصر قاجاریه در نجف اشرف رحلت کرد، و در همانجا به خاک سپرده شد، در عصر این عالم ربانی گوشههایی از حرم مطهر حضرت ابوالفضل علیهالسلام ویران شده بود و نیاز به نوسازی داشت، او از این ویرانی اطلاع یافت، با یک نفر معمار به دیدار سرداب مرقد رفتند، تا از نزدیک در مورد تعمیر، با معمار صحبت کنند. در این بین معمار نگاهی به قبر و نگاهی به علامه کرد و پرسید:
»آقا! اجازه میفرمایید از شما سؤال کنم؟»
علامه فرمود: بپرس.
معمار گفت: «ما تاکنون خوانده و شنیده بودیم که حضرت عباس علیهالسلام قامتی بلند داشت، به طوری که هر گاه بر اسب سوار میشد، و پا در رکاب مینهاد، زانوانش برابر گوشهای اسب قرار میگرفت، بنابراین باید قبر آن حضرت طول بیشتری داشته باشد،
ولی من میبینم صورت قبر کوچک است، آیا شنیدههای من دروغ است، و یا کوچکی قبر علت دیگری دارد؟»
علامه به جای پاسخ، سر به دیوار نهاد و گریه شدید کرد، گریه طولانی و جانسوز او، معمار را نگران ساخت و عرض کرد: «آقای من چرا منقلب و گریان شدی، مگر من چه گفتم؟»
علامه فرمود: «شنیدههای تو درست است، همان گونه که گفتی عباس علیهالسلام قامتی بلند و رشید داشت، ولی سؤال تو مرا به یاد مصائب جانکاه عباس علیهالسلام انداخت، زیرا به قدری پیکر مطهرش آماج تیر و شمشیر و نیزه قرار گرفت که به قطعاتی تبدیل شد آیا تو انتظار داری بدن حضرت عباس علیهالسلام (با دستها و سر بریده و اعضای قطع شده) قبری بزرگتر از این قبر داشته باشد؟!» (1).
1) اقتباسی از الوقایع والحوادث ، ج 3، ص 9.