جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حضرت عباس، مطیع امام حسین در اجرای وصیت برادر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

وصیت امام حسن علیه‏السلام گرچه به امام حسین علیه‏السلام بود، ولی حقیقت وصیت به همه‏ی برادران و بنی‏هاشم و شیعیان بود، از این رو حضرت عباس علیه‏السلام نیز مورد خطاب این وصیت بوده است.

امام حسن علیه‏السلام به لقاءالله پیوست، امام حسین علیه‏السلام همراه برادران و شیعیان و بستگان، مطابق وصیت، پس از غسل و کفن و نماز، جنازه‏ی امام حسن علیه‏السلام را در میان تابوت نهاده و به سوی مرقد منور پیامبر صلی الله علیه و آله

حرکت کردند، بدخواهان کینه‏توز مانند مروان و دار و دسته‏هایش به همدیگر گفتند حسین علیه‏السلام و بنی‏هاشم می‏خواهند. جنازه‏ی امام حسن علیه‏السلام را در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه وآله دفن کنند، همدیگر را تحریک کردند و اجتماع نمودند تا از دفن جنازه‏ی آن حضرت در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله جلوگیری نمایند، تا آنجا که عایشه سوار بر استر شد و به آنها پیوست و فریاد می‏زد:

نحو ابنکم عن بیتی…؛

پسر خود را از خانه‏ام دور کنید…

امام حسین علیه‏السلام و برادران هر کدام پاسخ آنها را دادند و به آنها فهماندند که جنازه را برای تجدید عهد، کنار مرقد پیامبر صلی الله علیه وآله آورده‏ایم.

آنگاه امام حسین علیه‏السلام همراه برادران و بستگان، جنازه را به بقیع برده و در آنجا به خاک سپردند. (1).

کینه‏های پلید بدخواهان به جایی رسید که جنازه‏ی امام حسن علیه‏السلام را تیرباران کردند، به طوری که هنگام دفن، هفتاد چوبه‏ی تیر از بدن مطهرش بیرون آوردند. (2).

آنچه که در اینجا قابل توجه است این که: حضرت عباس علیه‏السلام که در این هنگام 24 سال داشت، هم شجاع بود و هم احساسات جوانی در سر داشت، در عین حال طبق وظیفه به وصیت برادر عمل کرد و با

کمال حلم و بردباری و صبر انقلابی، اطاعت از وصیت امام حسن علیه‏السلام را بر احساسات و خواسته خود مقدم داشت و با خویشتن داری و تسلط بر خود به خاطر صلاح اسلام دندان بر روی جگر گذاشت و قهرمانانه خود را کنترل کرد و تعهد و وفاداری خود را نسبت به امام حسن علیه‏السلام ایفا نمود.

مرحوم علامه سید عبدالرزاق مقرم می‏نویسد: روایت شده پس از تیرباران جنازه‏ی مطهر امام حسن‏ مجتبی علیه‏السلام، هنگامی ‏که عباس علیه‏السلام این وضع دلخراش را دید، غیرتش به جوش آمد، کاسه‏ی صبرش لبریز شد، شمشیر به دست گرفت و تصمیم حمله به آن حرامیان بد طینت گرفت، ولی امام حسین علیه‏السلام به سراغ عباس علیه‏السلام آمد و بنا به وصیت برادرش امام حسین علیه‏السلام که خون‏ریزی را در آن مورد، روا ندانسته بود، عباس را از حمله کردن باز داشت.

حضرت عباس علیه‏السلام آتش خشمش را به جان ریخت و به اطاعت از امام حسین علیه‏السلام، صبر و تحمل کرد و در انتظار فرصت وعده‏ی الهی بود تا فرارسد و در شهادتگاه «نوادیس» (کربلا) جان خود را فدای آیین اسلام نماید و به سعادت ابدی نایل شود. (3).

ای امیری که علمدار شه کرب و بلایی‏

اسد پیشه‏ی صولت، پسر شیر خدایی‏

یک جهان صولت و پنهان شده در پیشه تمکین‏

یک فلک قدرت و تسلیم به تقدیر قضایی‏


1) همان مدرک – اصول کافی، ج 1، ص 302 و 303.

2) انوار البهیه، ص 133.

3) ترجمه العباس سردار کربلا، ص 280.