جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حضرت عباس همراه و همیار برادرش امام حسن

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در مورد اطاعت حضرت عباس علیه‏السلام در آغاز زیارت نامه‏اش، از زبان

امام صادق علیه‏السلام خطاب به آن حضرت می‏خوانیم:

السلام علیک ایها العبد الصالح، المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین علیهم‏السلام؛

سلام بر تو ای بنده‏ی صالح و مطیع خدا و رسولش و پیرو امیرمؤمنان علی علیه‏السلام و حسن و حسین علیهماالسلام.

و در قسمت آخر این زیارت نامه (که قبلا ذکر شد) از زبان امام صادق علیه‏السلام آمده: «گواهی می‏دهم که تو از دنیا رفتی، در حالی که اقتدا به صالحان نمودی و از پیامبران پیروی کردی.» (1).

به این ترتیب می‏بینیم امام صادق علیه‏السلام آن حضرت را مطیع امام حسن و امام حسین علیه‏السلام دانسته و او را تا آخر عمر، پیرو صالحان و پیامبران، براساس بصیرت و آگاهی، معرفی کرده است.

امام حسن علیه‏السلام پس از شش ماه و چهار روز خلافت در کوفه، بر اثر نابسامانی‏ها از کوفه به مدینه بازگشت و نه سال و چهار ماه به دور از خلافت، در مدینه زیست.

حضرت عباس علیه‏السلام همراه برادرش، از کوفه به مدینه بازگشت و در اطراف امام و برادرش زیست، هرگز به حکومت سیاه معاویه، اعتنا نکرد، موضع‏گیری و مخالفت خود را همانند موضع گیری برادرش امام حسن علیه‏السلام به صورت بی‏اعتنایی و قهر از حکومت ننگین معاویه، ادامه داد، تا آنگاه که امام حسن علیه‏السلام توسط جعده دختر اشعث که عامل نفوذی معاویه بود، مسموم شده و به شهادت رسید.

امام حسن علیه‏السلام وقتی که نشانه‏های رحلت را در خود مشاهده کرد، برادرش حسین علیه‏السلام را به حضور طلبید و به او چنین فرمود:

»برادرم! هنگام فراق فرارسیده، من به خدایم می‏پیوندم، مرا زهر خورانیده‏اند… تو را به آن حقی که بر تو دارم مبادا در این باره سخنی بگویی (و با مطرح کردن آن، جنگ کنی که صلاح اسلام و شیعیان در این شرایط نیست) هنگامی که از دنیا رفتم، چشمانم را بپوشان، مرا غسل بده و کفن کن و در میان تابوت بگذار و به سوی قبر جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله ببر، تا با جدم تجدید عهد کنم (و دیداری تازه نمایم) در این هنگام به زودی با خبر می‏شوی که مردم گمان می‏کنند که تو می‏خواهی مرا در کنار قبر صلی الله علیه و آله دفن کنی، به سوی تو می‏آیند، تا از تو جلوگیری کنند، تو را به خدا سوگند می‏دهم که مبادا در مورد من به اندازه‏ی شیشه حجامت، خون ریخته شود.» (2).


1) کامل الزیاره، ص 258.

2) ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 14.