عباس علیهالسلام در کنار برادران و پدر در مدینه میزیست. هنگامی که پس از فوت عثمان، مردم با حضرت علی علیهالسلام بیعت کردند و آن حضرت به طور رسمی به خلافت نشست. حضرت عباس علیهالسلام از همیاران قوی دل و پر تلاش در محضر پدر بود و آن حضرت را در تحقق آرمانهای اسلام و رهبری اسلامی یاری میکرد. پس از چند ماه جمعی از همان کسانی که با حضرت علی علیهالسلام بیعت کرده بودند، به رهبری عایشه، طلحه و زبیر به سوی بصره آمد و آنجا را تصرف کرده و بنای شورش و مخالفت گذاشتند که نامشان به عنوان «ناکثین» (بیعت شکنان) معروف شد. عایشه سوار بر شتر (جمل) مردم را
بر ضد علی علیهالسلام تحریک میکرد. سرانجام جنگ جمل را به وجود آوردند.
حضرت علی علیهالسلام و یاران از مدینه برای سرکوبی یاغیان طرفدار معاویه بیرون آمده بودند. وقتی که ماجرای شورشیان بصره مطرح شد. سپاه علی علیهالسلام نخست به طرف بصره حرکت کردند تا پس از سرکوبی مخالفان داخلی، به سوی صفین برای نبرد با سپاه معاویه حرکت نمایند. عباس علیهالسلام در این هنگام جوان نورس بود. همراه پدر و برادران به سوی بصره حرکت کرد. در بصره مذاکرات برای اصلاح مفید واقع نشد. دشمنان جنگ را شروع کردند، در نتیجه درگیری به اوج شدت خود رسید. سرانجام پیروزی نصیب یاران علی علیهالسلام گردید. از مخالفان سیزده هزار نفر کشته شدند و از یاران علی علیهالسلام پنج هزار نفر به شهادت رسیدند. (1).
در این جنگ، سخنی از عباس علیهالسلام در تاریخ دیده نمیشود ولی قطعا او از یاران تلاشگر و فداکار این صحنه بود و چون نوجوانی در حدود ده سال و شاید شانزده ساله بوده، گویی تاریخ او را فراموش نموده است.
پس از جنگ جمل، جنگ بزرگ صفین شروع شد و این جنگ که با معاویه و سپاه او رخ داد، هیجده ماه طول کشید و از شدیدترین جنگهای عصر خلافت حضرت علی علیهالسلام بود.
حضرت عباس علیهالسلام همراه برادرانش حسن و حسین علیهماالسلام در این
نبرد، حضور فعال داشتند.
بعضی سن حضرت عباس علیهالسلام را در این نبرد، هفده سال تعیین کردهاند. چنانکه این مطلب در مناقب اخطب خوارزمی، ص 54 آمده است، اگر چنین باشد، باید تولد آن حضرت را قبل از سنهی 26 دانست، زیرا آغاز جنگ صفین در سال 36 رخ داد.
ممکن است گفته شود که اگر به میدان رفتن حضرت عباس علیهالسلام را در جنگ صفین در سال 37 بدانیم، آن حضرت در آن وقت حدود دوازده سال داشت و نظر به اینکه قد و قامت رشید و بلند داشت. در ظاهر بیست ساله به نظر میرسید. (2).
به هر حال دو واقعهی عجیب در رابطهی با شجاعت حضرت عباس علیهالسلام در جنگ صفین نقل شده که هر کدام نمونهای روشن بر شجاعت و دلاوریهای ممتاز آن بزرگمرد الهی در این جنگ در دوران نوجوانی میباشد. نظر شما را به آن دو حادثه جلب میکنیم:
1) تتمة المنتهی ص 9 و 12.
2) خوارزمی در کتاب مناقب مینویسد: عباس علیهالسلام در جنگ صفین مرد کامل و بلند اندام بود، به دلیل اینکه: شخص شجاعی از دشمن به نام «کریب» به میدان جنگ آمد و چند نفر از یاران علی علیهالسلام را کشت و سپس فریاد زد: «علی علیهالسلام به میدان آید، من میخواهم او را بکشم«. علی علیهالسلام از اسب پیاده شد و لباس خود را بیرون آورد و در تن عباس علیهالسلام کرده و لباس عباس علیهالسلام را پوشید (این کار برای آن بود که دشمن، علی علیهالسلام را نشناسد) آنگاه به میدان جنگ رفت و با حملهی قهرمانانه با یک ضربت کریب را به خاک هلاکت افکند و سپس به پایگاه خود بازگشت (فرسان الهیجاء، ج 1، ص 194) این حادثه بر دو موضوع دلالت دارد: 1- عباس علیهالسلام مردی کامل بود که لباس او برای تن علی علیهالسلام مناسب بود. 2- عباس علیهالسلام در جنگ صفین حضور داشته و انکار بعضی بیمورد است.