جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بوسیدن دست‏های عباس و گریه‏ی جانسوز حضرت علی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

روزی امیرمؤمنان علی علیه‏السلام عباس را که آن وقت کودک خردسال بود، در آغوش گرفت و در حالی که بر اثر شدت ناراحتی، قطرات اشک از دیدگانش می‏ریخت، بازوهای عباس علیه‏السلام را بوسید، ام‏البنین علیهاالسلام که آن صحنه را می‏دید، نگران شد و از علی علیه‏السلام پرسید: «چرا گریه می‏کنی؟»

حضرت علی علیه‏السلام پاسخ داد: «دست‏های این کودک را دیدم و آنچه را که در آینده به آنها می‏رسد به خاطر آوردم، از این رو متأثر شدم.»

ام‏البنین علیهاالسلام با اضطراب پرسید: مگر دست‏های او چه می‏شوند؟

علی علیه‏السلام پاسخ داد: قطع می‏شوند، سپس با اندوه دردناکی چند بار فرمود: «مگر با یزید چه کرده‏ام؟»

ام‏البنین علیهاالسلام که با شنیدن این سخن، اشک اندوه می‏ریخت، پرسید: «برای چه دست‏های عباس علیه‏السلام قطع می‏شوند؟»

حضرت علی علیه‏السلام ماجرای کربلا را برای ام‏البنین علیهاالسلام شرح داد، ام‏البنین به خاطر آن مصائب جانگدازی که به خاندان نبوت وارد می‏شود، منقلب شد و سخت گریه کرد، سپس با نیروی صبر و شکر، خود را آرام نمود و خدا را به خاطر اینکه فرزندش فدای امام حسین علیه‏السلام سبط پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می‏گردد، سپاسگزاری کرد. (1).

حضرت علی علیه‏السلام به ام‏البنین علیهاالسلام فرمود:

»فرزندت عباس در پیشگاه خداوند بزرگ، دارای مقام بسیار ارجمندی است، خداوند به جای دو دست، دو بال به او عنایت کند و او با آن دو بال، همراه فرشتگان در فضای بهشت به پرواز در می‏آید، چنانکه این موهبت را به جعفر طیار، عنایت نموده است«.

ام‏البنین با شنیدن این مژده، آرامش یافت و خشنود شد (2).

آری مادر عباس علیه‏السلام از شیر زنان مخلص و نمونه‏ای بود که اگر گریه می‏کرد، گریه‏اش عاطفی بود ولی وقتی از فداکاری پسرش در راه حق و پاسداری از حریم امام حسین علیه‏السلام باخبر شد از اعماق دل خشنود شد و خدا را به داشتن چنین فرزندی به طور عمیق، سپاسگزاری نمود.


1) العباس بن علی، از: باقر شریف قرشی، طبق نقل کتاب چهره‏ی درخشان قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام، ج 1، ص 140 و 141.

2) العباس، سید عبدالرزاق مقرم، ص 75.