پس از آن که حضرت عباس علیهالسلام چشم به جهان گشود، امالبنین علیهاالسلام او را در قنداقهای پیچید و به دست امیرمؤمنان علی علیهالسلام داد، تا نام او را
تعیین کند. حضرت علی علیهالسلام او را به بغل گرفت، در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه گفت، آنگاه به امالبنین علیهاالسلام فرمود:
»نام این نوزاد را چه گذاردهای؟»
امالبنین علیهاالسلام با کمال ادب عرض کرد: «من در هیچ امری از شما سبقت نگرفتهام، هر نامی را که شما بپسندید، همان را انتخاب کن.»
علی علیهالسلام فرمود: «من این کودک را به نام عمویم عباس، نامیدم.»
واژهی «عباس» به اصطلاح ادبی صیغه مبالغه است و به معنی با صلابت و ترش روی است، از آنجا که حضرت علی علیهالسلام با بصیرت ملکوتی خود، عباس را نسبت به دشمنان و معاندان، قاطع و خشن میدانست، و از مصداقهای روشن:
اشداء علی الکفار
یاران محمد صلی الله علیه و آله به کافران معاند، خشن و انعطاف ناپذیر هستند (فتح – 48)
میشمرد: نام او را به مناسبت ساختار وجودیش، عباس نامید، این نام از همان عصر، نشانگر شهامت و شجاعت عباس بود (1) چرا که او شجاعت هاشمی و علوی را از پدر، و شجاعت عامری را از مادر به ارث برده بود، و در جهان ملکوت، برای پرچمداری روز عاشورا به وجود آمده بود تا ذخیرهی با کفایت برای آن روز باشد، و برای همیشه همچون ستاره زهره در کنار ماه درخشان وجود امام حسین علیهالسلام بماند.
مرحوم علامه حائری در کتاب معالی السبطین مینویسد:
و سماه امیرالمؤمنین علیهالسلام بالعباس، لعلمه بشجاعته و سطوته و صولته و عبوسته فی قتال الاعداء؛
امیرمؤمنان علی علیهالسلام او را از این رو عباس نامید که به شجاعت، شکوه، صولت و خشم او در پیکار با دشمنان آگاهی داشت.
سپس مینویسد: واژهی عباس به معنی شیر ژیان نیز میآید، دشمنان در برابر او لرزه بر اندام میشدند، و چهرهشان از ترس او درهم گرفته میشد.
بطل تورث من ابیه شجاعة
فیه انوف بنی الضلالة ترغم؛
او قهرمانی بود که شجاعت را از پدرش به ارث برده بود، و بینی گمراهان در برابر او به خاک مالیده میشد. (2).
1) خصائص العباسیه، تألیف شیخ ابراهیم کلباسی، متوفی سال 1363 هـ ق، ص 118.
2) معالی السبطین، ج 1، ص 437.