جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

یا حضرت عباس

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

آقای محمد کریم محسنی آموزگار دبستانهای شهرستان خرم آباد از قول یکی از دوستانش به نام آقای احمد کاووسی که ایشان نیز آموزگار است چنین تعریف می‏کند:

چند سال پیش برای استفاده از مرخصی عازم اهواز بودم. در بین راه، در محلی که به نام «تنگ فنی» معروف است و گردنه‏ی خطرناکی دارد، کامیونی را دیدم که قسمت جلوی آن در دره فرو رفته و در حالت ترس آوری قرار گرفته بود، به وجهی که اگر چند نفر اندک فشاری به آن وارد می‏کردند به عمق دره سرنگون می‏شد ما اتومبیل خودمان را متوقف کردیم که به آن کامیون نگاه کنیم، در این هنگام دیدم عده‏ای در کنار همان کامیون نشسته و مشغول خوردن کباب

هستند! آنها همین که ما را دیدند به خوردن دعوتمان کردند. دعوت آنان را پذیرفتم و از اتومبیل پیاده شده جویای قضیه شدیم معلوم شد که ترمز کامیون مزبور از ابتدای سرازیری تنگ فنی بریده می‏شود راننده که مردی مسیحی است و به اتفاق خانواده‏اش سفر می‏کرده دست و پای خود را گم می‏کند و در عین حال نیز هر لحظه بر سرعت کامیون افزوده می‏شود راننده می‏بیند چاره‏ای ندارد به عیسی و موسی علیه‏السلام و دیگر پیامبران متوسل می‏شود اما از این کارها و دعاها نتیجه نمی‏گیرد کامیون به لب پرتگاه می‏رسد که در این اثنا طفل خردسالش بی اختیار فریاد می‏زند:

یا حضرت عباس علیه‏السلام! و کامیون غفلتا متوقف می‏شود گویی دستی قوی و مافوق تصور جلوی آن را می‏گیرد! مرد مسیحی که از این کرامت مبهوت شده است پس از پیاده کردن افراد خانواده‏اش به سراغ روحانیون مذهب شیعه می‏رود و به دین اسلام در می‏آید و اینک گوسفندی را که وی نذر کرده بود ذبح کرده و آنان مشغول خوردن کباب آن بودند و اغلب رهگذران را نیز اطعام می‏نمودند.