جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گوسفند نذر کردم‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

نامه یکی از زراره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) علویه خانم موسویان که پس از احوال‏پرسی، دو کرامت را مرقوم داشته‏اند که ملاحظه می‏فرماید:

اینجانب یکی از سادات موسوی می‏باشم. حدود هشت سال پیش در خواب‏

دیدم عده‏ای سوار ماشین بودیم و به طرف وادی السلام قم در حرکت بودیم که ناگهان تصادف مهیبی برای ما واقع شد و بنده در خواب فریاد کشیدم «یا اباالفضل علیه‏السلام» و در ادامه خواب ناگهان با کمال تعجب ماشین و سرنشینان بدون هیچ صدمه‏ای نجات یافتند. عصر همان روز اتفاقی شبیه همین خواب برای پدر شوهرم اتفاق افتاد و ماشین با شدت با ایشان برخورد کرد و اینجانب تا این قضیه را شنیدم به یاد خواب دیشب افتادم و گوسفندی برای حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) و سلامتی ایشان نذر کردم. و دو عدد از النگوهایم را برای این موضوع از دست درآوردم و با عنایت باب الحوائج ابوالفضل (علیه‏السلام) پدر شوهرم از مرگ حتمی رهایی پیدا کرد و ما نیز دریچه‏ای از کرامت برای امام حسین (علیه‏السلام) را به چشم دیدیم.

خادمه اهل‏بیت. قم مقدسه‏