جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کیفر متجاوز

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

میرزا محمدخان ارباب، از خوانین معروف بود، یکی از مباشران و مزدوران او در کربلا در یکی از روزها بانویی را به دروغ متهم کرد و نسبت ناروا به او داد و می‏خواست از این طریق، از آن بانو، پول بگیرد.

آن مزدور بی‏حیا دست به یقه‏ی آن خانم شد، خانم از دست او گریخت و به حرم حضرت عباس علیه‏السلام پناهنده شد، و دست به شبکه‏ی ضریح مقدس آن حضرت انداخت، و با سوز و گداز می‏گفت: «یا اباالفضل دخیل تو هستم به فریادم برس.»

آن مرد مزدور گستاخ، بی‏حیایی را به جایی رسانید که وارد حرم شد تا آن بانو را از حرم بیرون بکشد، خدام حرم ممانعت کردند، در عین حال او با کمال بی‏حیایی، آن بانو را از حرم بیرون برد، و آنچه خواست از او گرفت.

دو روز بعد از این ماجرا، همین نامرد گستاخ، همراه اربابش محمدخان، برای رفتن به نجف اشرف، سوار بر اتومبیل شده حرکت کردند، در مسیر راه خوابش برد، و در نتیجه ماشینش با ماشین دیگری تصادف کرد، و بر اثر آن، همان دست آن نامرد که بازوی آن بانو را با آن گرفت و از حرم بیرون کشید، از آرنج تا شانه، متلاشی و خورد شد، استخوانش سیاه گردید و درمان نیافت و به سزای اعمالش رسید.

و به این ترتیب اثر فریادرسی حضرت عباس علیه‏السلام به بانوی پناهنده، آشکار شد، و خشم حضرت عباس علیه‏السلام آن مزدور بی‏حیا را فراگرفت. (1).


1) کبریت الاحمر، مطابق نقل کتاب شخصیت ابوالفضل، نوشته عطایی، خراسانی، ص 76.