زمان مطالعه: < 1 دقیقه
6. «کبریت احمر«، از «اکسیر العبادة» نقل میکند که سید نصرالله مدرس حایری گفت:
با جمعی از خدام در صحن مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام نشسته بودم، که دیدم مردی از حرم مطهر بیرون آمده و با شتاب میرود و یک دست خود را بر انگشت کوچک دست دیگرش گذاشته است. ما به عجله خود را به او رسانیدیم، دیدیم که انگشت او قطع شده و خون مانند آب از آن میریزد. چون به حرم شریف برگشتیم دیدیم انگشت او میان شبکههای ضریح مطهر قرار دارد و هیچ خونی از آن ظاهر نیست، گویی از آدم مرده جدا شده است! به فاصلهی یک شب آن مرد از دنیا رفت و بعدا دانستیم که وی، به علت اهانتی که به آن حضرت کرده بود، مورد غضب حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
قرار گرفته بوده است. (1).
1) شخصیت حضرت ابوالفضل العباس: صفحهی 57؛ اسرار الشهادة: صفحهی 325.