جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کسی را که فرزند زهرا نیست، زیارت می‏نمایی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

یکی از بستگان عمه‏ام کرامتی را این گونه نقل می‏کرد:

در حدود سال 1690 میلادی زنی از اهل هند، ساکن کربلا همیشه امام حسین علیه‏السلام را زیارت می‏کرد، ولی حضرت اباالفضل علیه‏السلام را کمتر – یا اصلا – زیارت نمی‏کرد. بر این کار اصرار داشت و می‏گفت: به دلیل این که ابوالفضل علیه‏السلام پسر ام‏البنین علیهاالسلام است و پسر فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام نیست.

پس از مدتی یک روز با فرارسیدن ماه محرم در مجلس روضه امام حسین علیه‏السلام در یکی از محله‏های کربلا به نام «سلومیه» شرکت می‏کند. پس از پایان مجلس روضه و قبل از غروب آفتاب، به طرف منزل خود به راه افتاد، ناگاه بر او راه گرفته می‏شود، از راه دیگر می‏رود. راه را گم می‏کند و بنا می‏کند به گریه کردن و فریاد زدن و کمک می‏طلبد.

تاریکی شب بر همه جا سایه انداخته بود، در آن هنگام اسب سواری را مشاهده می‏نماید، از او می‏پرسد: ای مادر! برای تو چه شده؟

می‏گوید: راه را گم کرده‏ام و من زنی هستم و نمی‏دانم چه کنم.

اسب سوار بزرگوار او را راهنمایی می‏نماید و او خوشحال می‏شود و تشکر می‏نماید. و قبل از این که اسب سوار از او جدا شود، به او می‏گوید: هرگاه به منزل رسیدی، می‏روی و کسی را که فرزند زهرا علیهاالسلام نیست، زیارت می‏کنی.

آن زن هندی می‏فهمد که او حضرت عباس علیه‏السلام است، فوری به زیارت آن بزرگوار می‏رود و حضرتش را زیارت می‏نماید و توبه می‏نماید و بعد از آن همیشه حضرت اباالفضل علیه‏السلام و امام حسین علیه‏السلام را زیارت می‏نماید. (1).


1) همان مصدر ص 231.