برقراری پرچم در هر سپاه نشان حیات و نظم سپاه است. و پرچمدار از مقامی بلند بهرهمند است، زیرا نظام لشکر و رزمندگان به دست اوست.
آنگاه که علم ثابت و پابرجاست، پیام سرافرازی سربازان و برقراری سپاه نمایان است.
از این رو عادت عرب از دیر زمان، افتخار به نشانها و پرچمهای خود بوده و آن را برترین دلیل پیروزی خویش میشمرده است.
مقام اول هر قبیله پس از فرماندهی کل قوا صاحب بیرق و علمدار محسوب میشد.
رسم دیرینهی رزم آوری، از سالیان دور تاکنون، بدینسان بوده است که برای برقراری علم تدبیری شایسته میاندیشیدند و برای آن که سرافرازی بیرق، حتی لحظهای از دست نرود، جانشینانی چند برای مراحل مختلف نبرد پیشبینی و معرفی میکردند. بر این اساس، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در آغازین لحظات یکی از جنگها، جعفر بن ابیطالب را علمدار معرفی فرمود؛ آنگاه زید بن حارثه را جانشین وی ساخت و سپس عبدالله بن رواحهی انصاری را قائممقام او خواند تا هماره نگاه سپاه بر علم دوخته باشد و نظام لشکر برقرار بماند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام نیز در صفین و جمل، از این شیوهی ارجمند استفاده کرد و بیرق را به دست رزمندگان شجاع سپرد.
امام حسین علیهالسلام، هنگام خروج از حجاز، بیرقی برافراشت و آن را به دست برادرش حضرت عباس علیهالسلام داد. از آن روز تا واپسین لحظههای حیات عباس علیهالسلام، علم همچنان برافراشته باقی ماند. آنگاه که حضور عباس علیهالسلام در قلب سپاه نور ضرورت داشت و هجوم وی به دشمن لازم
بود، حضرت با جوانمردی و دلاوری به لشکر عمر سعد حمله میکرد، با رجزهای مختلف نام علی علیهالسلام و حماسههای جاوید علوی را زنده میساخت و به قلب سپاه بازمیگشت.
عباس علیهالسلام امانتداری ایثارگر بود که جان خویش را در راه حفظ امانت و برقراری بیرق فدا کرد، به طوری که گروهی «علمدار» را برجستهترین لقب وی دانستهاند و بسیاری از شعرا و شیفتگان کوی او دربارهی این لقب ارزشمند و پر بها، شعرها سرودهاند و صحیفهای از دفتر ارادت خویش را گشودهاند. (1).
1) بطل العلقمی، ج 2، ص 107 – 72.