جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پرچمداری؛ میراث از پدر

زمان مطالعه: 3 دقیقه

چون مرکز فرماندهی سپاهی به عهده‏ی شخص پرچمدار است و تا زمانی که پرچم در اهتزاز قرار دارد، انبوه لشگر دلگرم و بدون هراس و ترس به سر می‏برند؛ لذا پرچمدار باید فردی رشید، دلاور، فداکار، جسور و قدرتمند باشد و از شوکت و حمله‏ی دشمن نهراسد. چه اینکه سقوط و سرنگون شدن پرچمدار مایه‏ی شکست لشگر است، لذا

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ بدر پرچم را به دست شجاعترین فرزندان اسلام، حمزه سیدالشهداء سلام الله علیه، داد و بعد از شهادت آن بزرگوار نیز به دست توانای امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام، که واجد تمام شرایط بود، سپرد. در جنگ خیبر ابتدا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پرچم را به دست دو نفر که صلاحیت نداشتند سپرد تا ماهیتشان در کوره‏ی آزمون سخت نبرد بر مسلمین معلوم گردد؛ و چون مغلوب و کله خورده از میدان جنگ برگشتند، آنگاه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فردا پرچم را به دست کسی می‏دهم که خدا و رسول خدا را دوست می‏دارد و خدا و رسول خدا نیز او را دوست می‏دارند، و چون بر دشمن حمله برد فرار نکند و بدون فتح و پیروزی بازنگردد و خداوند فتح خیبر را به دست توانای او قرار داده است.

مهاجرین و انصار در آن شب آرزو می‏کردند که آن پرچم فردا در دست آنان قرار گیرد. اما چون بامداد فرارسید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پسر عمم، علی علیه‏السلام، کجاست؟! گفتند: درد چشم چنان او را از پا درآورده است که قدرت حرکت ندارد! فرمان داد آن حضرت را حاضر کنند، و چون مولا آمد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آب دهان مبارک بر چشمهای آن بزرگوار مالید و بلافاصله شفا یافت. آنگاه پرچم را بدو عنایت کرد و او چونان شیری غضبناک خود را به قلب سپاه دشمن زد. در آن میان، چون در برابر مرحب، که با هزار دلاور مقابل بود، قرار گرفت این رجز را خواند:

أنا الذی سمتنی امی حیدرة

ضرغام آجام و لیث قسورة

و سپس چنان ضربتی بر سر او زد که تا دندانهایش را شکافت و در نتیجه مرحب نقش بر زمین شد و بعد شجاعان دیگر را به خاک هلاکت کشاند و ربیع و عنتر خیبری و صواب را چنان با ضربتی حیدری از پا درآورد که بینندگان را متحیر ساخت. گاهی با یک ضربت چنان دشمن را به دو نیم تقسیم می‏کرد که نیم پایین بدن وی لحظاتی چند می‏ایستاد و سپس بر روی زمین می‏افتاد. هنگامی هم که لشگر کفر را هزیمت داد و آنان به قلعه‏ی خیبر پناهنده شده و در قلعه‏ی قموص را بستند، آنها را تعقیب نموده و با دست یداللهی در قلعه‏ی خیبر را از جای کند و آن را تا چهل ذراع به عقب سر پرتاب نمود، با اینکه چهل نفر نمی‏توانستند آن در را حرکت دهند. آنگاه در را بر روی دست گرفته و لشگر اسلام با تمام احشام و چهارپایانشان از روی آن در عبور کردند تا فتح کامل نصیب مسلمین

گردید.

فرزند برومند و دلاور رشید امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام، حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام، این سمت را از پدر بزرگوارش به ارث برده و در قیام عاشورا مقام پرچمداری از طرف سالار شهیدان امام حسین علیه‏السلام، به او محول بود. از معصومین علیهم‏السلام که بگذریم، در تاریخ پرچمداری فداکارتر و شجاعتر و دلیرتر از او سراغ نداریم.

پرچمدار کربلا، چنان ضرب دستی به دشمن نشان داد که تا دامنه‏ی قیامت نامش زنده و پابرجاست. وی، همچنانکه از این پس روشن خواهد شد، پرچم حسینی را تا آخرین لحظه‏ی حیات حفظ کرد و در این مدت آن را چنان پابرجا و استوار نگه داشت که دشمن را نیز به حیرت و تحسین افکند؛ و این پرچمها و نشانه‏ها که در اول محرم هر سال، برافراشته می‏شود و زینت‏بخش تکایا و حسینیه‏ها و خیابانها و رهگذرها و بالأخره اجتماعات جهان اسلام است، همه و همه، یادآور همان علمی است که قریب 1400 سال پیش در روز عاشورا حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام در اردوی حسینی علیه‏السلام برافراشت و در راه حفظ آن، دو دست خویش را فدا کرد. به راستی تنها او بود که در نهضت مقدس عاشورا و انقلاب خونین کربلا به سمت فرماندهی لشگر و پرچمداری انتخاب شد و چه خوب هم از عهده‏ی این امر برآمده و نام خویش را تا دنیا دنیاست زنده و پاینده نمود. (1).


1) استفاده شده از: کتاب شخصیت ابوالفضل علیه‏السلام، صفحه‏ی 46، اثر دانشمند بزرگوار آقای عطایی خراسانی.