جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پدرم، شوهر مادر من است

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم آیت‏الله فاطمی قمی، از پدرش سید اسحق، نقل می‏کرد که کرارا می‏فرمود:

کرامت زیر از حضرت ابوالفضل علیه‏السلام را اگر به دو چشمم ندیده باشم کور شوم و اگر به دو گوشم نشنیده باشم کر شوم. روزی در حرم حضرت ابوالفضل علیه‏السلام مشرف بودم، ناگهان دیدم جمعیت زیادی از اعراب در عقب سر دختری سراسیمه وارد حرم مطهر شدند و حرم مملو از جمعیت شد. آن دختر به ضریح منور چسبیده و با صدای بلند کلماتی جسورانه می‏گفت و توجه زائرین را به خود جلب کرده بود. ناگاه دیدم اهل حرم ساکت شدند به طوری که گویی نفسهای همگی قطع شد! یک مرتبه صدایی که همه آن را شنیدند برخاست که گفت: «پدرم، شوهر مادر من است«!

صدا از همان طفلی بود که جنین دختر بود. با شنیدن صدا، ناگهان صدای هوسه و هلهله در حرم بلند شد و مردم به این دختر هجوم‏آور شدند. خدام دختر را به زحمت از چنگ وبال مردم بیرون آورده، نجات دادند و به بقعه‏ای که مرکز کلیددار آستانه‏ی مقدسه‏ی حضرت ابوالفضل علیه‏السلام بود بردند. کلیددار آنجا مرحوم سید حسن، پدر مرحوم آقا سید عباس، بود و من با ایشان سابقه‏ی دوستی داشتم. پس از آنکه آن دختر را بردند و بقعه خلوت شد، خدمت ایشان رفتم و قضیه‏ی آن دختر را از ایشان سؤال کردم.

فرمودند: این جماعت، طائفه‏ای از اعراب بادیه‏نشین اطراف کربلایند، و این دختر معقوده‏ی پسرعمویش بود. در بین اعراب قضیه‏ی نامزدبازی خیلی زشت و ننگین است، و اگر کشف شود چه بسا منجر به خونریزی می‏شود. به علت محروم بودن جوان از ملاقات با عیال خود، یا به علت اینکه با پدرزنش کدورتی پیدا کرده بود، می‏خواست او را ننگین کند. جوان مراقب دختر بوده و یک موقع در مکان خلوتی وی را ملاقات کرده و با او همبستر شده است و سپس از ترس اذیت پدرزن، فرار کرده، مدتی مخفی گشته تا حمل دختر ظاهر شده است. بستگان دختر وقتی از حمل دختر مطلع می‏شوند در مقام

استفسار برمی‏آیند و او می‏گوید: از شوهرم حمل برداشته‏ام، موضوع را با جوان در میان می‏نهند و او از ترس بر خود یا ایذای عمویش به کلی منکر قضیه می‏شود.

بستگان دختر اراده‏ی کشتن دختر را می‏نمایند و او هر قدر التماس می‏کند نتیجه نمی‏بخشد. آخرالأمر می‏گوید حکم را حضرت ابی‏الفضل علیه‏السلام قرار می‏دهیم، هر چه آن جناب حکم کند، آماده‏ام. لذا خدمت آن حضرت آمد تا بین او و دیگران حکمیت کند و با عنایت حضرت، بچه‏ای که در رحم وی بود اقرار به پاکی مادرش نمود. (1).


1) جامع الدرر: حاج آقا حسین فاطمی قمی، جلد 2، صفحه‏ی 408.