جناب آقای قنبر علی صرامی، ساکن فروشان (سده) مینویسد:
روز جمعهای بود، تعدادی کارگر را به کارخانه چرمسازی که متعلق به پدرم بود میبردم فرق آن روز با روزهای دیگر آن بود که روزهای گذشته پسر دوم من که 2 ساله بود همراه من بود. اما آن روز او را نیاورده بودم همچنین پدرم روزهای گذشته همراه من بود ولی وی نیز آن روز در اثر کسالتی که داشت با من نیامده بود. به همسرم هم گفته بودم اگر امروز به منزل نیامدم منتظرم نباشید. کارگرها را به کارخانه رساندم و برگشتم، در برگشت به آینه نگاه میکردم تا ماشینهایی که در دیدم قرار داشتند زحمتی برایم فراهم نسازند یک دفعه دیدم جاده از کنترل من خارج شد و با ماشین در حال حرکت به کانالی که پر از آب بود سقوط کردم بعد از سقوط به این فکر افتادم که چه باید کرد؟
دقایقی بعد به یادم آمد تا حدودی شنا بلد هستم سپس متوجه درب ماشین شدم که درب را باز کنم و خودم را نجات دهم به درب ماشین فشار آوردم ولی درب باز نشد با مشت و کله به درب کوبیدم اما فشار آب مانع از آن بود که دربها باز شود.
اواسط آبان ماه و هنگام سردی هوا بود لذا شیشهها را بالا برده بودم هر چه تلاش کردم شیشهها را پائین بیاورم نشد آب هم کم کم از
درزهای ماشین به داخل نفوذ میکرد ماشین من وانت بود و اطاق ماشین پر از آب شده بود یعنی در آب فرو رفته بودم دیگر کم کم قطع امید کردم و مرگ را به چشم خویش دیدم از پشت صندلی برخاستم نشستم و شهادتین را همراه با آیهی شریفه (انا لله و انا الیه راجعون) خواندم. میدانستم که بر اثر آب جنازه انسان باد میکند و در آن حال مشکل است که جنازه را از پشت فرمان ماشین در بیاورند. و نیز در این فکر بودم که به همسرم گفته بودم: «منتظرم نباش» (آن زمان همسرم حامله بود) و او تا کی باید دنبال من بگردد؟ از جهتی هم خوشحال بودم پدر و فرزندم همراه من نیستند و الا الان آنها هم مثل من گرفتار بودند در این اندیشهها بودم و انتظار مرگ را هم میکشیدم که ناگاه نیرویی مرا از جا بلند کرد در حالی که به همه توان فریاد میزدم یا اباالفضل علیهالسلام به سمت درب اتومبیل دست بردم همین که دست با درب تماس گرفت بدون آنکه فشاری بیاورم دیدم درب باز شد از ماشین خارج شدم و شناکنان تا دیواره کانال پیش رفتم در آنجا به علت لغزندگی نتوانستم از آب بالا بیایم لذا شناکنان خودم را به لولهای که از وسط کانال رد شده بود رساندم و آن را گرفتم و بالا آمدم.
حالا خودتان قضاوت کنید، درب اتومبیلی با آن همه فشار آب آیا در حد قدرت من بود که درب را باز کنم؟ اگر میشد پس چرا اول که این کار را کردم توفیقی به همراه نداشت؟! لیکن به خودش قسم همین
که نام مبارک حضرت اباالفضل عباس علیهالسلام بر زبانم جاری شد روزنه نجات به رویم گشوده شد بدیهی است چون حضرت عباس علیهالسلام بندگی خدا را کرده خدای بزرگ هم مقام باب الحوائجی را به او عطا فرموده است.