مؤلف کتاب «باب الحوائج» (ص 284) مینویسد:
15. شنیده شده است که در شهر مشهد به هنگام زیارت قبر امام رضا علیهالسلام، امام هشتم شیعیان جهان، یک نفر جیببر، پول یکی از زائرین را با تردستی خاصی که مخصوص این طبقه است از جیب او میرباید و لحظهای بعد این جیببر فلج میشود.
دزد بیچاره، که از این پیشآمد غیرمترقبه خودش را باخته بود، با حالتی پریشان به حرم امام رضا علیهالسلام میرود و برای شفا یافتن، خودش را به ضریح امام میبندد. شب بعد امام علیهالسلام به خوابش میآید و دزد با التماس میگوید: یا امام رضا علیهالسلام، مجازات من به خاطر سرقت پول مختصری از یک زائر، بسیار سنگین است. برای این دزدی ناچیز، چرا باید بدین گونه مفلوج بشوم؟
امام رضا علیهالسلام در پاسخش بیان میدارد: چون پس از دزدی، به نام من به دروغ قسم خوردی، حضرت ابوالفضل علیهالسلام از این امر غضبناک شده و تو را به این صورت درآورده است!
هنگامی که مرد جیببر از غضب پسر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آگاه میشود، شفای خود را از باب الحوائج میخواهد و توبه میکند که از آن پس گرد کارهای ناروا نگردد. ابوالفضل علیهالسلام او را شفا میدهد و بدین ترتیب مردی که عمر خود را با دزدی و جیببری گذرانده بود به راه راست هدایت میگردد.