جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قبر کوچک‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در زمان مرحوم علامه بحرالعلوم (رضوان الله تعالی علیه) قبر مقدس حضرت ابوالفضل العباس (علیه‏السلام) خراب شد. به علامه بحرالعلوم خبر دادند، که قبر مقدس حضرت عباس (علیه‏السلام) دارد خراب می‏شود، علامه بحرالعلوم دستور داد تا قبر شریف ترمیم و تعمیر شود.

بنابراین شد که روز معین به اتفاق استاد بناء به سرداب مقدس بروند و قبر را تجدید عمارت کنند. در روز مقرر علامه همراه استاد بناء وارد سرداب و زیرزمین شدند. معمار نگاهی به علامه کرد و گفت: آقا اجازه می‏فرمایید سئوالی بکنم؟ فرمود: بپرس. استاد معمار گفت: ما تا حالا خوانده و شنیده بودیم «مولانا العباس علیه‏السلام» اندامی موزون و رشید و قامت بلند و چهارشانه داشته، به طوری که وقتی سوار بر اسب می‏شده زانوهایش برابر گوش اسب قرار می‏گرفته. پس بنابراین باید قبر مقدس هم بزرگ و طولانی باشد، ولی من می‏بینم صورت قبر کوچک است؟!

آیا شنیده‏های من دروغ بوده است یا کوچکی قبر علت خاصی دارد؟ علامه بحرالعلوم به جای جواب سر به دیوار گذاشت و سخت گریه کرد. گریه طولانی علامه، معمار را نگران و ناراحت و مضطرب نمود و عرضه داشت: آقای من چرا گریان و اندوهناک شدید و سرشک غم از دیدگان فرو می‏ریزید؟!

مگر من چه گفتم؟ آیا از سئوالی که من کردم تأثری بر شما روی آورده؟

علامه فرمود: معمار پرسش تو دل مرا به درد آورد. چون شنیده‏های تو درست و صحیح است، اما من به یاد مصائب و دردهای وارده بر عمویم عباس افتادم. آری عباس بن علی (علیه‏السلام) اندامی رشید و قد و قامتی بلند داشت. ولیکن به قدری ضربت شمشیر و تبرهای دلسوز و گرزها و نیزه‏ها بر بدن، نازنین او وارد کردند که بدنش را قطعه قطعه نمودند و آن اندام رشید به قطعات خونین تبدیل شد.

آیا انتظار داری بدن پاره پاره حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) که به وسیله حضرت امام سجاد (علیه‏السلام) جمع‏آوری و دفن شد قبری بزرگ‏تر از این قبر داشته باشد؟! (1).


1) شخصیت حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام(، ص 124.