جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قامت بلند و جمال رعنای عباس

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در میان عرب رسم بود که اگر کودکی، زیبایی فوق العاده داشت، و دارای قامتی بلند و چهره‏ای زیبا بود، او را با عنوان «ماه» می‏خواندند، مثلا عبد مناف جد سوم پیامبر صلی الله علیه و آله را که چهره‏ای زیبا و نورانی داشت، «قمر بطحاء» (ماه سرزمین مکه) و عبدالله پدر ارجمند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را که سیمایی نورانی و چشمگیر داشت «قمر حرم» (ماه حرم) می‏خواندند، حضرت عباس علیهاالسلام نیز که از

زیبایی ویژه‏ای برخوردار بود، و قامتی رشید همچون سرو داشت، مشمول این سنت شد و او را به عنوان «قمر بنی‏هاشم» (ماه دودمان هاشم) خواندند.

زیبایی از نعمت‏های الهی است که خداوند به بعضی عنایت می‏فرماید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

اطلبوا الخیر عند حسان الوجوه؛

نیکی و برکت را در نزد زیبارویان بطلبید. (1).

در سخن دیگر فرمود:

اطلبوا حوائجکم عند حسان الوجوه؛

نیازهای خود را از درگاه خداوند، در نزد زیبارویان طلب کنید. (2).

نکته قابل توجه این که: همه‏ی بنی‏هاشم، زیباروی و خوش سیما بودند، ولی عباس در میان آنها خوش سیماتر بود که او را «قمر بنی‏هاشم» نامیدند. آری:

آمد آن ماه که خوانند مه انجمنش‏

جلوه گر نور خدا از رخ پرتو فکنش‏

آیت صولت و مردانگی و شرم و وقار

روشن از چهره‏ی تابنده‏ی ز وجه حسنش‏

سیره نویسان در مورد چهره زیبا، و قامت بلند و چالاک و بازوهای

ستبر او چنین نوشته‏اند:

کان العباس بن امیرالمؤمنین رجلا جمیلا و سیما یرکب الفرس المطهم و رجلاه یخطان فی الارض؛

عباس پسر امیرمؤمنان علی علیه‏السلام مرد زیبا و خوش سیما و بلند قامت بود به طوری که وقتی بر اسب قوی و بلند سوار می‏شد، پاهایش در زمین کشیده می‏شد. (3).

و در تعبیر دیگر آمده: وقتی سوار بر اسبهای قوی و چالاک می‏شد، و پاهایش را بر رکاب می‏نهاد، زانوانش به کنار گوش‏های اسب می‏رسید. (4).

از این رو حضرت ام‏البنین علیهاالسلام از چشم زخم حسودان در مورد عباس علیه‏السلام هراس داشت، و برای حفظ عباس علیه‏السلام از گزند آنها به خدا پناه می‏برد، و اشعار زیر را در این راستا سرود:

اعیذه بالواحد

من عین کل حاسد

قائمهم و القاعد

مسلمهم و الجاهد

صادرهم و الوارد

مولدهم و الوالد؛

فرزندم عباس را در پناه خداوند یکتا و بی‏همتا قرار می‏دهم؛ از گزند چشم حسودان از ایستاده و نشسته، مسلمان و غیر مسلمان، حاضر و مسافر، پدر و فرزند. (5).


1) کنز العمال، حدیث 6794 – بحار، ج 70، ص 9.

2) کنز العمال، حدیث 16810.

3) معالی السبطین، ج 1، ص 436 – بحار، ج 45، ص 39.

4) فرسان الهیجاء، ج 1، ص 190.

5) سردار کربلا، ترجمه‏ی کتاب العباس، تألیف سید عبدالرزاق مقرم، ص 164.