جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قاطعیت عباس در پیروی از امام حسین

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در ورق دیگر تاریخ چنین می‏خوانیم: هنگامی که پس از مرگ معاویه، یزید برای ولید فرماندار مدینه نامه نوشت و از او خواست که از حسین علیه‏السلام بیعت بگیر وگرنه گردنش را بزن، ولید نیمه‏های شب با شتاب «عمرو بن عثمان بن عفان» را احضار کرد و به او دستور داد همان ساعت حرکت کند و حسین، محمد حنفیه عباس و عبدالله بن زبیر را هر کجا یافت نزد او بیاورد.

پسر عثمان نخست حاضر به این کار نبود، ولی با فشار ولید مجبور شد تا این مأموریت را انجام دهد، شبانه به سراغ آنها رفت، پس از پرس‏وجو، دریافت که حسین و عباس علیهم‏السلام و دیگران به عادت همیشگی در حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله در کنار مسجد هستند، به آنجا رفت و پیام ولید

را به آنها ابلاغ کرد، امام حسین علیه‏السلام به او فرمود: «تو برو من خودم می‏آیم.»

پس از رفتن مأمور، عبدالله بن‏زبیر احساس خطر کرد و به حسین علیه‏السلام گفت: «احضار ما در این وقت شب، برای چیست جز اینکه توطئه‏ای در کار باشد؟!»

امام حسین علیه‏السلام فرمود: «من احتمال زیاد می‏دهم که خبر مرگ معاویه رسیده و ولید می‏خواهد از ما برای یزید بیعت بگیرد، ولی ولید باید بداند که هرگز به این آرزو نخواهد رسید.»

حضرت عباس علیه‏السلام که در آن جا حاضر بود، دنبال سخن امام حسین علیه‏السلام را تکرار کرد و گفت: «آری او هرگز به آرزوی خود نخواهد رسید و ما بیعت نمی‏کنیم.»

سرانجام امام حسین علیه‏السلام نزد ولید رفت، ولید خبر مرگ معاویه را به او داد و از او خواست با یزید بیعت کند، امام حسین علیه‏السلام فرمود: «لابد بنابراین است که شخصی مثل من، آشکارا با یزید بیعت کند، بنابراین هرگاه بیعت عمومی برای مردم تشکیل دادی، مرا هم به همراه مردم دعوت کن.»

ولید این پیشنهاد را پذیرفت، مروان که در آنجا حاضر بود، به ولید گفت: «نگذار حسین علیه‏السلام از اینجا بیرون رود، جز اینکه بیعت کند وگرنه دست به او نخواهی یافت تا خونها ریخته شود، اکنون اگر بیعت نکرد گردنش را بزن.»

امام حسین علیه‏السلام برآشفت و بر سر مروان فریاد کشید و فرمود: «ای پسر زنی که زرقاء نام داشت (یعنی همان زنی که در زمان جاهلیت

پرچم زناکاری بر بالای خانه‏اش نصب کرده بود) آیا تو می‏خواهی مرا بکشی یا ولید؟ این سخن دروغ و فسق است، فریاد حسین علیه‏السلام باعث شد که حضرت عباس علیه‏السلام و همراهان که در درگاه ساختمان فرمانداری در آماده باش کامل بودند، وارد ساختمان شده و حسین علیه‏السلام را از گزند دشمن رهانیدند و آن حضرت با همراهان از نزد ولید بیرون آمد.

به این ترتیب عباس علیه‏السلام دوش به دوش حسین علیه‏السلام بیعت با یزید را رد کردند و با قاطعیت در برابر ولید، ایستادگی نمودند.

محمد حنفیه (یکی از برادران امام حسین علیه‏السلام) که حدود ده سال از امام حسین علیه‏السلام کوچکتر بود به صورت نصیحت به امام حسین علیه‏السلام و عباس علیه‏السلام گفت: «برای رفع خطر با یزید بیعت کنید.»

امام حسین علیه‏السلام پاسخ داد: «ای برادر! این را بدان که اگر در سراسر روی زمین، هیچ جایگاه و پناهگاهی برای من باقی نمانده باشد و هیچ کس از من پشتیبانی نکند، من هرگز با یزید بیعت و اطاعت نخواهم کرد.» (1).

مرحوم علامه محقق سید عبدالرزاق مقرم (متوفی سال 1391 هـ ق) در مورد مقام اطاعت حضرت عباس علیه‏السلام از امام حسین علیه‏السلام، پس از بیان بخشی از فضایل حضرت عباس علیه‏السلام می‏نویسد: «این فضیلت‏ها همه از پرتو انوار سیدالشهداء امام حسین علیه‏السلام بود، که عباس علیه‏السلام بر اثر پیروی از او کسب نموده و آیینه‏ی تمام نمای وجود امام حسین علیه‏السلام

شده بود و بی‏شک حسین و عباس علیه‏السلام از مصادیق بارز این آیات قرآن بودند که خداوند در آیه 1 و 2 سوره‏ی شمس می‏فرماید:

و الشمس و ضحیها – والقمر اذا تلیها؛

سوگند به خورشید و آن هنگام که فروغ می‏بخشد – و سوگند به ماه و آن زمان که دنبال خورشید روان است.

خورشید، حسین علیه‏السلام است و ماه، عباس علیه‏السلام، چرا که عباس هیچ سخنی نمی‏گفت مگر آنکه قبلا از برادرش شنیده باشد و هیچ عملی انجام نمی‏داد، مگر اینکه به جهت پیروی از امامش انجام پذیرد و در یک کلام، عباس علیه‏السلام هیچگاه خویش را بر وجود مقدس امام حسین علیه‏السلام مقدم نمی‏داشت و به عبارت روشنتر: عظمت و شخصیت معنوی ابوالفضل علیه‏السلام به خاطر نور مقدس امام حسین علیه‏السلام بود که در آینه‏ی وجود پیراسته‏اش، تابیده بود.» (2).

به عبارت روشن‏تر همان گونه که علی علیه‏السلام نسبت به پیامبر صلی الله علیه وآله بود و فرمود:

و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لی فی کل یوم من اخلاقه علما؛

من همچون شتر بچه‏ای دنبال مادرش (سایه به سایه) به دنبال پیامبر صلی الله علیه وآله حرکت کردم، و او هر روز، نکته تازه‏ای از اخلاق نیک را برای من آشکار می‏ساخت.» (3).

حضرت عباس علیه‏السلام نیز از امام حسین علیه‏السلام این گونه پیروی می‏کرد، و از محضر او در همه‏ی لحظه‏های عمرش، بهره‏مند می‏شد.


1) اقتباس از کتاب زندگانی حضرت ابوالفضل، از: احمد صادقی اردستانی، ص 66 تا 73.

2) ترجمه العباس سردار کربلا، ص 162.

3) نهج‏البلاغه، خطبه 192.