جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فراهم شدن خانه در اثر توسل به قمر بنی‏هاشم

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

1. حدود چهل سال قبل، بنده در تهران راننده‏ی اتوبوس شرکت واحد بودم و در خانه‏ای که ده مستأجر در آن زندگی می‏کردند، من هم با خانواده‏ی خود در یک اتاق اجاره‏ای زندگی می‏کردم. در ایام دهه‏ی عاشورا، یکی از روزها که مشغول رانندگی اتوبوس بودم و مسافر زیادی هم در ماشین بود، ناگهان دسته‏ی عزاداری بازاری‏ها، که بر سر خود گل مالیده بودند و مشاهده‏ی وضع و حال آنها تأثر عجیبی در مردم ایجاد می‏کرد، از جلوی اتوبوس من گذشت. با دیدن این صحنه بی‏اختیار شده، ماشین و مسافرها را در وسط خیابان رها کردم و به میان عزادارها رفتم و در حالی که به سر می‏زدم و یا اباالفضل! یا اباالفضل! می‏گفتم، برای خریدن خانه و نجات از مستأجری که آزارم می‏داد به آقا متوسل شدم و در خلال توسل، عرض کردم: هر شب جمعه می‏آیم شاه عبدالعظیم علیه‏السلام و بین مردم گوشت (به مقدار بودجه‏ی خودم) پخش می‏کنم و بعدا نیز این کار را کردم، تا اینکه بعد از مدتی، به طور غیرمترقبه، زمینه آماده شد و خانه‏ای در قرچک ورامین خریدم.