محقق دانشمند، مرحوم سید عبدالرزاق مقرم در کتاب «العباس»
مینویسد: در روایتی که از امامان معصوم صلی الله علیه و آله به ما رسیده، فرمودند:
ان العباس بن علی زق العلم زقا؛
همانا عباس فرزند علی علیهالسلام علم را چون غذا در کودکی از پدرش وارد جانش نموده است.» (1).
سپس مینویسد: «این تعبیر، تشبیه بسیار لطیفی است زیرا هرگاه کبوتری غذا را نرم و گوارده کند و به بچهاش بخوراند، به آن تعبیر به «زق» میشود، این بیان حاکی است که حضرت عباس علیهالسلام در دوران خردسالی، از پستان مادرش علم و حکمت را چون شیر، شیرهی جانش نموده، و در دامان علم و حکمت، رشد و نمو نموده و دارای علم لدنی بوده است.» (2).
و نیز در شأن حضرت عباس علیهاالسلام گفته شده:
انه کان من فقهاء اولاد الائمة؛
عباس علیهالسلام از عالمان فقیه فرزندان امامان علیهالسلام میباشد. و دانشمندان و محدثان بزرگ در شأنش گفتهاند:
هو البحر من ای النواحی اتیته
فلجته المعروف و الجود ساحله؛
عباس علیهالسلام از هر کرانه که به جانبش آیی، دریایی است که موجهایش نیکیها است و کرانهی آن سرشار از سخاوت و کرم است. (3).
روزی علی علیهالسلام به عباس علیهاالسلام که در دوران کودکی به سر میبرد، فرمود: بگو «یک«. عباس گفت: «یک«. علی علیهالسلام فرمود: بگو «دو«. عباس در پاسخ گفت:
استحیی ان اقول باللسان الذی قلت واحدا، اقول اثنان؛
من با آن زبانی که یک گفتهام (و به یکتایی خدا اقرار نمودهام) شرم میکنم که بگویم: دو (و از دایرهی یکتایی خدا خارج گردم(.
فقبل علی علیهالسلام عینیه؛
علی علیهالسلام دو چشمان عباس علیهالسلام را بوسید. (4).
طبق پارهای از روایات، عباس علیهالسلام در این هنگام پنج سال داشت.
بر همین اساس، امام صادق علیهالسلام در شأن عباس علیهالسلام فرمود:
کان عمنا العباس نافذ البصیرة؛
عموی ما، عباس بصیرت نافذ (چشم تیزبین و عمق نگر) داشت. (5).
نیز بر همین اساس، مرحوم علامه محمدباقر بیرجندی مینویسد:
ان العباس من اکابر الفقهاء و افاضل اهل البیت، بل انه عالم غیر متعلم و لیس فی ذلک منافاة لتعلم ابیه ایاه؛
همانا عباس از فقهای بزرگ و از برجستگان خاندان نبوت بود، بلکه او دانشمند درس نخوانده بود و این مطلب منافاتی با علم آموزی پدرش علی علیهالسلام به او ندارد. (6).
علامه مامقانی نیز مینویسد:
و قد کان من فقهاء اولاد الائمة؛
عباس علیهالسلام از فقهای فرزندان امامان علیهالسلام بود. (7).
1) عین این تعبیر را یزید دربارهی امام سجاد علیهالسلام نمود، آن گاه که در مسجد اموی شام، مردم به یزید اصرار کردند اجازه بدهد تا امام سجاد علیهالسلام به بالای منبر برای سخنرانی برود، یزید اجازه نمیداد و علت آن را چنین گفت: «انه من اهل بیت قد زقوا العلم زقا؛ امام سجاد علیهالسلام از خاندانی است که علم و کمال را (مانند پرندهای که دانهها را دهان جوجهاش میگذارد) با تمام وجود از خاندان خود به کام خویش آورده است.» (بحار، ج 45، ص 138(.
2) اقتباس از فرسان الهیجاء، ج 1، ص 192.
3) همان، ص 191 و 189 – بنابراین شخصیت عباس علیهالسلام صرف نظر از ماجرای کربلا نیز ممتاز بود و در مقیاس با فرزندان دیگر علی علیهالسلام مثلا محمد حنفیه نیز برتری داشت.
4) مستدرک الوسائل، ج 2، ص 635 – العباس عبدالرزاق مقرم، ص 92.
5) فرسان الهیجاء، ج 1، ص 191 – تنقیح المقال، ج 2، ص 70.
6) الکبریت الاحمر، ح 2، ص 45.
7) تنقیح المقال، ج 2، ص 128.