جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عشق به خدای متعال‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام صادق علیه‏السلام فرموده: فرد مشتاق خدا، به غذای دنیا اشتها ندارد و از شراب دنیا لذت نمی‏برد و از بوهای خوش دنیا خوشحال نمی‏شود و از پشتیبانی مردم مأیوس می‏گردد و به خانه پناه نمی‏برد، و به عمارتی ساکن نمی‏گردد، و به لباس نرمی آرام نمی‏گردد، زیرا همیشه در فکر خدا می‏باشد:

وجه خدا اگر شودت منظر نظر

زین پس شکی نماند که بی‏پا و سر شوی‏

در تفسیر سوره‏ی یوسف منقول است که شخصی به موسی علیه‏السلام عرض کرد: از خدا بخواه که خداوند ذره‏ای از محبت خودش را به دل من بیندازد، و گذشت. موسی به مقام مناجات برآمد، و عرض آن حاجت نمود، خطاب رسید: همان وقت که از ما خواست به او دادیم، حال برو ببین در چه حالت است. چون موسی علیه‏السلام آمد، دید خود را از کوه به زیر انداخته و هر قطعه عضو او به سنگی مبتلا شده و از آن، صدای کلمه‏ی توحید «لا اله الا الله» شنیده می‏شود! از اینجاست که گفته‏اند:

هر کس که تو را شناخت، جان را چه کند؟!

فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟!

دیوانه کنی؛ هر دو جهانش بخشی‏

دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟!

در اخبار هم رسیده است که: هر کس دوستی خدا را دارد مهیای بلا باشد و از فرمایشات شاه ولایت امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام منقول است: «لألف ضربة علی هامة رأسی أحب الی من الموت علی الفراش«.

یعنی: به خدا قسم، هزار ضربت بر فرق من فرود آید در رضا و دوستی خدا، نزد من محبوب‏تر از آن است که در بستر خود بمیرم؛ و از همین رو بود که چون ضربت ابن‏ملجم لعین بر سر مبارک آن حضرت فرود آمد، فرمود: «فزت و رب الکعبة» یعنی حظ کردم و به وصال شوق خود رسیدم و از همین عشق و شور بود که در حال نماز از خود بی‏خود می‏شد و پیکان تیر از پای مبارکش می‏کشیدند و احساس درد نمی‏کرد (1).


1) خصائص العباسیة: صفحه‏ی 20.