جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عجز و لابه‏ی دانشمند گستاخ در مورد علم حضرت عباس

زمان مطالعه: 2 دقیقه

گویند: در مجلسی سخن از فضل و عظمت علمی‏ حضرت عباس علیه‏السلام به میان آمد، یکی از علمای زاهد غیر شیعه که در آنجا حضور داشت، به زهد و علم و آثار علمی ‏خود مغرور شده خود را در ردیف حضرت عباس علیه‏السلام یا عالم‏تر از او دانست. حاضران او را سرزنش کردند و مجلس ختم شد، بعد از چند روزی او را در حرم حضرت عباس علیه‏السلام دیدند که ریسمانی به گردن خود بسته و سر دیگر ریسمان را به ضریح مطهر گره زده گریه می‏کند و با عجز و لابه خود را سرزنش می‏نماید. ماجرا را از او پرسیدند، در پاسخ گفت: «شب گذشته در عالم خواب دیدم مجلس باشکوهی از علما و برجستگان تشکیل شده، شخصی

خبر داد که حضرت ابوالفضل علیه‏السلام به مجلس شما می‏آید، پس از لحظاتی نور تابان آن حضرت بر آن مجلس تابید و باشکوه بی‏نظیری وارد مجلس شد. در صدر مجلس روی صندلی نشست، حاضران همه در برابرش خضوع نموده بودند. ترس و وحشت مرا به خاطر جسارتی که کرده بودم فراگرفت، آن بزرگوار به همه‏ی افراد حاضر با نظر مهرانگیز نگریست و صحبت کرد. وقتی که نوبت به من رسید، فرمود: «تو چه می‏گویی؟»

من از گفته‏ام اظهار پشیمانی کردم فرمود: «من در نزد پدرم و برادرانم حسن و حسین علیه‏السلام درس آموخته‏ام و در دین خود و آنچه آموخته‏ام به مرحله‏ی یقین رسیده‏ام، ولی تو در شک و تردید به سر می‏بری و در امامت امامان حق علیه‏السلام شک داری، آیا چنین نیست؟»

و پس از بیان دیگر با دست مبارک، ضربتی به دهانم زدند که از خواب بیدار شدم، اکنون به جهل و گمراهی خود اعتراف می‏کنم و به آستان مقدسش برای درخواست عفو و لطف آمده‏ام. (1).

نظیر این ماجرا این که: در مجلسی یکی از افرادی که ظاهرا اهل اطلاع به نظر می‏رسید می‏گفت سلمان از نظر علمی بر حضرت عباس علیه‏السلام برتری دارد، زیرا علی علیه‏السلام در شأنش فرموده:

سلمان بحر لا ینزح؛

سلمان دریای بی‏پایان است. (2).

او شبی در عالم خواب دید در مجلس باشکوهی هست

و حضرت عباس علیه‏السلام در صدر مجلس نشسته و سلمان دست به سینه برای خدمتگذاری آن حضرت ایستاده است و به او می‏گوید: «ای مرد! چرا اشتباه می‏کنی، افتخار من این است که خدمتگذار فرزند علی علیه‏السلام، حضرت عباس علیه‏السلام می‏باشم«. (3).


1) اقتباس از کتاب ترجمه العباس از سید عبدالرزاق مقرم، ص 195.

2) بحار، ج 22، ص 319 تا 320.

3) شخصیت ابوالفضل، ص 114.