حضرت عباس سلام الله علیه پنج فرزند داشت به نامهای عبیدالله، فضل (1)، حسن (2) و قاسم (3) و یک دختر (4) و ابنشهرآشوب در میان شهدای کربلا، محمد را هم از فرزندان وی برشمرده است.
عبیدالله و فضل، مادرشان: ثبابه از خاندان عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب بوده است. و علمای نسب شناس متفق القولند که نسل ابوالفضل علیهالسلام منحصر در عبیدالله میباشد؛ تنها شیخ فتونی است که
حسن بن عباس را نیز، در حفظ نسل حضرت عباس علیهالسلام برمیشمرد.
عبیدالله از علمای بزرگ به شمار رفته و در جمال و کمال گوی سبقت از امثال خود ربوده. او سه همسر ارجمند و شایسته برگزید به نامهای رقیه دخت امام حسن مجتبی علیهالسلام، دخت معبد بن عبدالله بن مطلب و دخت مسور بن مخرمهی زبیری. (5) عبیدالله منزلتی بزرگ نزد امام سجاد علیهالسلام به واسطهی پدرش قمر بنیهاشم علیهالسلام داشت و حضرت سلام الله علیه چون او را میدیدند از دیده اشک حسرت فرومیبارید و چون از علت آن جویا میشدند و میفرمود:
موقف پدرش در واقعهی عاشورا را به یاد میآورم و نمیتوانم زمام خود نگهدارم.
عبیدالله در سال 155 ه. ق درگذشت. (6).
نسل عبیدالله منحصر در فرزندش: حسن که مادرش امولد و شصت و هفت سال عمر نمود، میباشد. حسن پنج فرزند داشت: فضل، حمزه، ابراهیم، عباس و عبیدالله، که همگی بزرگانی از اهل فضل و کمال و ادب بودند.
اما فضل، سخنوری گویا و فصیح، بسیار دینار و با تقوی، دلاوری تیزتک و مورد بزرگداشت خلفا بود و به وی ابنالهاشمیه میگفتند. (6) نسل فضل از سه فرزند او باقی ماند: جعفر، عباس اکبر و محمد، که هر یک از آنان دارای فرزندانی هستند که در میانشان صاحب فضل و ادب نیز بچشم میخورد. (7).
از جملهی آنان ابوالعباس فضل بن محمد بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیهالسلام میباشد که سخنسرا و شاعر بود و بازماندگانش در قم و طبرستان پراکنده گشتند. از جمله ابیاتی دربارهی دلاوریهای جدش عباس سلام الله علیه دارد که در مجموعهی مدایح حضرتش موجود است.
اما حمزه شبیه جدش امیرالمؤمنین علیهالسلام بود و مأمون نامهای به دستخط خود برای او نگاشت که در ضمن آن بیان داشت:
به حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن امیرالمؤمنین علیهماالسلام هزار درهم به سبب شباهتش به جدش امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عطا میشود.
او با زینب دخت حسین بن علی بن عبدالله بن جعفر طیار، معروف به زینبی به سبب نسبتش به جدهاش زینب کبری سلام الله علیها، ازدواج نمود. نوهی حمزه، به نام محمد بن علی شاعری مورد احترام و ساکن بصره بود که از امام رضا سلام الله علیه و برخی دیگر از ائمه علیهمالسلام روایت نقل کرده است و در سال 286 درگذشت. (7) و در شرح حال برادرزادهاش حمزه صاحب مرقد و بارگاه در نزدیک حله، خواهد آمد که مادر حضرت ولی عصر أرواحنا فداه به خانهی او پناهنده شد. در «تاریخ بغداد» ج 2 ص 63 سرگذشت او را بیان داشته و گوید: «از جمع بسیاری روایت نقل نموده و صاحب صدق و راستی بوده است«. در «تهذیب التهذیب» ج 9، ص 352 او را به علوی بغدادی وصف نموده و از ابیحاتم نقل کرده (یا نقل شده) که وی راستگو و درست کردار و احادیثی که نقل میکند موثق و مورد اعتماد است.
اما ابراهیم، معروف به جردقه، در ردیف فقها و ادبا و زهاد قرار داشته و فرزندش علی، از سخاوتمندان دوران و صاحب جاه و شرف بوده و در سال 264 درگذشته است. وی نوزده فرزند به یادگار گذاشت و از نوادگان او ابوالحسن علی بن یحیی بن علی بن ابراهیم جردقه است که جانشین ابیعبدالله داعی در نقابت [علویین] در شهر بغداد بوده است.
و عبدالله بن علی بن ابراهیم جردقه به بغداد رفت، سپس در مصر مسکن گزید و از بیان حدیث در آن شهر امتناع ورزید، سپس به بیان حدیث پرداخت. کتابی چند داشت که به نام «جعفریه» نامیده میشد و حاوی فقه شیعی بود. وی در مصر در رجب سال 312 وفات یافت. (8).
ابونصر بخاری در «سر السلسله» دربارهی عباس بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیهالسلام گوید:
فردی از بنیهاشم بسان او در جرأت و صراحت لهجه و تندگوئی مشاهده نشده است.
در ایام هارون الشهید به بغداد آمد و همنشین او و بعد از او مصاحب مأمون گشت. او از بزرگان بنیهاشم در فصاحت بیان و شعر بود (9)، و به سبب فضل و ادب و کمالش هارون او را به کنیه میخواند. (7).
عباس دارای ده فرزند شد که از جملهی آنان عبدالله – که مادرش افطسیه بود – میباشد که در ردیف اهل ادب و شعر قرار داشت. در «سرالسلسله» آمده است که او نزد مأمون رفت و از مصاحبان او گشت؛ و چون مأمون از فوتش اطلاع یافت گفت: بعد از تو ای فرزند عباس همهی مردم (در نظرم) مساوی گشتند؛ و جنازهاش را پیاده تشییع نمود و او را شیخ ابنشیخ مینامید.
مؤلف کتاب «عمده» گوید:
از نوادگان عباس ساقی کربلا سلام الله علیه، ابوطیب محمد بن حمزة بن عبدالله بن عباس بن حسن بن عبیدالله بن عباس است که از مروت و بخشش فراوان برخوردار بود، به خویشانش رسیدگی بسیار مینمود، نیکیش به همگان میرسید و از فضلی کثیر و جاهی عظیم بهره داشت. در طبریه از بلاد اردن اموال و املاکی داشت، طغج بن جف فرغانی بر او حسد برد و برخی از سپاهیان خود را به سوی او فرستاد و وی را در باغش در طبریه در صفر سال 291 به قتل رساندند و شعرا در سوگش سوگنامهها سرودند.
به فرزندان و نوادگان او بنوالشهید گفته میشد. مرزبانی در «معجم الشعراء» ص 435 شرح حال او را آورده و اضافه نموده که او شاعری بود که به پدران و اجداد خود افتخار میکرد. او در دوران متوکل و پس از وی میزیست. اندیشمند بزرگ، علامهی امینی در «الغدیر» ج 3، ص 3 طبع نجف در ضمن شعرای غدیر از او یاد نموده است.
اما عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیهالسلام، محمد بن یوسف
جعفری دربارهاش گوید:
مردی بسان او در هیبت و شکوه و مروت ندیدم؛ او امارت دو حرم شریف مکه و مدینه و امر قضاوت آن دو شهر را در دوران مأمون به سال 204 ه. ق به عهده گرفت. (10).
در سال 204 و 206 مأمون او را به تولیت امور حجاج برگزید. (11) و در حیات خلیفهی مذکور در بغداد درگذشت. مادر او و برادرش عباس، ام ولد بوده است.
به اعقاب عبیدالله از فرزندش علی که در دمیاط بودهاند بنوهارون و آنان که در فسا بودهاند بنو هدهد گویند و گروهی دیگر در یمن بودند.
اما حسن بن عبیدالله، فرزندش عبدالله دارای یازده پسر شد که از آنان است قاسم بن عبدالله بن حسن بن عبیدالله – قاضی و امیر حرمین – بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیهالسلام. او در مدینه از جاه و مقام برخوردار و متکلمی فصیح بود، بین فرزندان علی و جعفر (ظاهرا مقصود فرزندان حضرت هادی علیهالسلام است) صلح و آشتی برقرار ساخت و از اصحاب امام حسن عسکری علیهالسلام به شمار میرفت. (7).
با مروری گذرا که بر برخی از نوادگان و اعقاب قمر بنیهاشم علیهالسلام نمودیم به دست میآید که تمامی نسل باقیمانده از ابوالفضل سلام الله علیه به سبب نسب گرانقدرشان به پرچمدار کربلا، بزرگانی صاحب فضل و کمال بودهاند؛ چرا که آنان فقیه، محدث، نسب شناس، امیر و ادیب بودند، و این امری شگفت نیست، زیرا آنان وارث صفات حمیده و خصائص ارجمند پدر و جد بزرگوارشان سلام الله علیه بودهاند، آثار شرف و سیادت در سیمایشان در تلألؤ بوده، خون و گوشتشان آکنده از علم و عمل بود و هیبت و مناعت طبع، خط اصلی زندگیشان بوده است.
از دیگر نوادگان قمر بنیهاشم علیهالسلام سید بزرگوار سید حمزه است که گنبد و بارگاه با شکوهش در مدحتیه در نزدیکی حله میباشد.
1) »عبیدالله» را علمای نسب شناس و ارباب مقاتل یادآور گشته و «فضل» در ناسخ التواریخ و الوزیر که در حاشیهی مقاتل الطالبیین چاپ گردیده ذکر شده است.
2) رجوع نمائید به حدیقة النسب تألیف شیخ فتونی و معارف ابنقتیبه ص 96؛ مادر او نیز امولد بوده است.
3) برخی از کتب مقتل از او یاد نمودهاند.
4) حدائق الانس.
5) ذخیرة الدارین.
6) مجدی.
7) عمدة الطالب.
8) همان مدرک.
9) تاریخ بغداد، ج 10، ص 364.
10) تاریخ بغداد، ج 10، ص 313.
11) تاریخ طبری، ج 10، ص 355.