جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

طلوع ماه در مدینه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

زمین مدینه با نیم نگاه خورشید روشنایی می گرفت و تابش طلایی آفتاب، جمعه، چهارمین روز شعبان سال 26هجری، را نوری دیگر می بخشید. (1).

بلور دلهای شیفتگان امیرالمؤمنین علی علیه السلام لبریز از شور و عشق می شد و کوچه های بنی هاشم آغوش خود را به روی زائران خانه ی حضرت می گشود. چهره ی علاقه مندان اهل بیت علیهم السلام را شبنم شادی فرا گرفته بود و

برای دیدار نورسیده ی مولای خویش بر یکدیگر پیشی می گرفتند.

»ماه» تازه در مدینه طلوع کرده بود و با ظهور خود دلهای شیفتگان اهل بیت علیهم السلام را از عطر شادمانی معطر ساخته بود. شور و هلهله، خانه ی علی علیه السلام و فاطمه ی کلابیه را فرا گرفته بود و نگاه همگان به سخاوت لبان مولا بود تا انتخاب نام طفل را نظاره کنند و شیرینی اولین کلام او را بیابند. (2).

در این هنگام گویی مادر کودک، ام البنین علیهاالسلام، قنداقه ی عزیز خود را تقدیم علی علیه السلام کرد. امام فرزند دلبند خود را به سینه چسبانید، بهت و حیرت، نگاه اطرافیان را ربود و همگان از پیوند «مهر» و «ماه» لب به تبریک گشودند. امیرمؤمنان با صدایی آسمانی در گوش راست فرزند خود اذان و در گوش چپ وی اقامه گفت.

بدین ترتیب، امام علیه السلام در آغازین لحظه های حیات، بذر بندگی در سرزمین قلب فرزند خویش افشاند تا در گلستان وجود او شاخسار ایمان و عشق به «توحید» و «نبوت» نمایان شود، از بلندای همتش آبشار شوق به «امامت» جاری شود و تا همیشه ی ایام در سایه سار «ولایت» سروی سبز باشد.

چون نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید طفل فرونشست، امام علیه السلام با واژه ای مهرآفرین و روح افزا نام فرزند خود را بیان فرمود:

»عباس» یعنی: شیر بیشه ی شجاعت و قهرمان میدان نبرد (3)، دلاوری از شجاعان اسلام، قهرمانی که در برابر باطل و ستم عبوس و خشمگین است و در مقابل خیر و نیکی شادان و متبسم. (4).

رواق چشم اطرافیان را هاله ای از عشق و امید فرا گرفته بود و بیش از دیگران فاطمه ی کلابیه از خشنودی شوی خویش شادمان و خرسند بود.

در این لحظه، الماس بوسه ی علی علیه السلام بلور پیکر طفل را صدای محبت بخشید (5) و دستان کوچک عباس با اولین حریر عشق و عاطفه آشنا شد؛ اما این شادی لحظاتی بعد با توفان غم درهم پیچیده شد. ناگهان گوهرهای اشک از دیدگان امیرمؤمنان علیه السلام بر سینه ی سیمایش پدیدار شد، صدای گریه ی آن حضرت دلها را مالامال از اندوه ساخت و فرمود:

گویا می بینم این دستها یوم الطف، (6) در کنار شریعه ی فرات در یاری برادرش حسین، از بدن جدا خواهد شد. (7).


1) بطل العلقمی، عبدالواحد المظفر، ج 2، ص 6؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، (ده جلدی(، ج 7، ص 429، العباس بن علی، ص 25.

2) مولد العباس بن علی علیه السلام، محمد علی الناصری، ص 46؛ قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 17؛ العباس بن علی، ص 24.

3) همان، ص 25؛ زندگانی قمر بنی هاشم، ص 53 – 54.

4) العباس بن علی، ص 25.

5) همان، ص 24.

6) روز کربلا.

7) خصائص العباسیه، ص 119؛ زندگانی قمر بنی هاشم، ص 53.