جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شهادت حضرت علی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در ماه رمضان سال 43 هجری، در سن شصت و سه سالگی به شهادت رسید.

محدث عالی‏قدر شیخ کلینی رحمه الله در کتاب شریف «کافی» روایت می‏کند:

اسید بن صفوان، مصاحب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گوید:

روزی که امیرمؤمنان علیه‏السلام به شهادت رسید، گریه شهر را به لرزه درآورد، و مردم مانند روز وفات پیامبر صلی الله علیه و آله دهشت‏زده شدند، مردی گویان و شتابان و «انا لله انا الیه راجعون» گویان پیدا شد و می‏گفت: امروز خلافت نبوت بریده گشت، تا به در خانه‏ای که امیرمؤمنان علیه‏السلام در آن بود، ایستاد و گفت:

خدایت رحمت کند ای اباالحسن! تو در گرویدن به اسلام از همه مردم پیشتر، و در ایمان بااخلاص‏تر، و از نظر یقین محکم‏تر، و از خدا ترسان‏تر، و از همه‏ی مردم رنجکش‏تر، و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را حافظتر، و نسبت به اصحابش امین‏تر بودی.

مناقبت از همه برتر، و سوابقت از همه شریفتر، و از همه‏ی نزدش گرامی‏تر بودی. پس، خدا تو را از جانب اسلام، پیامبر و مسلمین پاداش خیر دهد.

توانا بودی هنگامی که اصحاب پیامبر ناتوانی کردند، به میدان آمدی زمانی که خواری و زبونی از خود نشان دادند، قیام کردی موقعی که سستی ورزیدند، و به روش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چسبیدی، آنگاه که اصحابش آهنگ انحراف کردند. خلیفه‏ی برحق او بودی بی‏چون و چرا، به نزاع برنخاستی و در برابر زبونی منافقان و خشم کافران و بد آمدن حسودان و خواری فاسقان، ناتوانی نشان ندادی.

زمانی که همه سست شدند، تو به امر خلافت قیام کردی، و چون از سخن گفتن ناتوان شدند، سخن گفتی، و چون توقف کردند، در پرتو نور خدا، گام برداشتی، آنگاه از تو پیروی کردند و هدایت یافتند. تو از همه نرم‏گوتر، خدا را فرمانبردارتر،[عاقبت اندیش‏تر]کم سخن‏تر، درست‏گوی‏تر، بزرگ رأی‏تر، پردل‏تر، با یقین بیشتر، کردار نیکوتر و به امور آشناتر بودی.

به خدا سوگند! تو در ابتدا و انتها رئیس و بزرگ دین بودی، ابتدا زمانی بود که مردم پراکنده شدند (بعد از وفات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله) و انتها زمانی بود که سست شدند (بعد از قتل عثمان(.

برای مؤمنان پدر مهربان بودی، زمانی که تحت سرپرستی تو درآمدند، بارهای گرانی را که آنها از کشیدنش ناتوان شدند، به دوش گرفتی، و آنچه (را از امور دین) تباه ساختند محافظت نمودی، و آنچه (را از احکام و شرایع) رها کردند، رعایت فرمودی، و زمانی که زبونی کردند[به گرد آوردن دنیا حریص شدند]دامن به کمر زدی. بلندی گرفتی زمانی که بی‏تابی کردند، و صبر نمودی زمانی که شتاب کردند، و هر خونی را که می‏خواستند تو گرفتی (برای مسلمین از کفار خونخواهی کردی) و از برکت تو به خیراتی رسیدند که گمانش را نداشتند. بر کافران عذابی ریزان و رباینده، و برای مؤمنان پشتیبان و سنگر بودی.

به خدا سوگند، همراه نعمت‏های خلافت آفریده شدی، و به عطایش (یعنی عطای الهی) کامیاب گشتی، و سوابقش را احراز کردی، و فضایلش را به دست آوردی، شمشیر حجت و دلیلت کند نبود، و دلت منحرف نگشت، و بصیرتت ضعیف نشد، هراسان نگشتی و سقوط نکردی.

تو مانند کوه بودی که طوفان آن را نجنباند، و هم چنان بودی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

در رفاقت و دارایی خویش امانت نگهدارترین مردم است.

و باز چنان بودی که فرمود:

از لحاظ بدن ضعیف و در انجام امر خدا قوی است.

نزد خدا فروتن و نزد خدا عظمت داشتی.

در روی زمین بزرگ و نزد مؤمنین شریف بودی، هیچ کس را درباره‏ی تو راه عیب‏جویی نبود، و هیچ گوینده‏ای نسبت به تو راه خرده‏گیری نداشت[و کسی از تو طمع حق‏پوشی نداشت]و برای هیچ کس نرمی و مجامله نداشتی، هر ناتوان و زبونی نزد تو توانا و عزیز بود، تا حقش را برایش بستانی، و هر توانای عزیز، نزدت ناتوان و زبون بود تا حق را از او بستانی، و در این موضوع، خویش

و بیگانه نزدت برابر بود، شأن و شخصیتت حق و راستی و مدارا بود.

گفتارت حکمت و ثابت و فرمانت خویشتن‏داری و دوراندیشی و رأیت دانش و تصمیم بود نسبت به هر چه کردی.

و هر آینه راه راست روشن گشت و امر مشکل آسان شد و آتش‏ها خاموش گشت، و دین به وسیله‏ی تو راست شد، و اسلام قوت یافت و امر خدا ظاهر شد، اگر چه کافران دوست نداشتند، و اسلام و اهل ایمان از برکت تو پابرجا شد، و بسیار بسیار پیشی گرفتی و جانشینان خود را به رنج بسیار افکندی (زیرا هر چه بکوشند تا از تو پیروی کنند نتوانند(.

تو بزرگتر از آنی که مصیبتت با گریه جبران شود. مرگ تو در آسمان، بزرگ جلوه کرد و مصیبت تو مردم را خرد کرد. «فانا لله و انا الیه راجعون» ما به قضای خدا راضی و نسبت به فرمانش تسلیمیم.

به خدا سوگند! مسلمین هرگز کسی را مانند تو از دست ندهند، تو برای مؤمنین پناه و سنگر و مانند کوهی پابرجا و بر کافران خشونت و خشم بودی. خدا تو را به پیامبرش برساند و ما را از اجرت محروم نسازد و بعد از تو گمراه نگرداند.

مردم همه خاموش بودند تا سخنش تمام شد. او گریست و اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله گریستند، سپس هر چه جستند او را نیافتند. (1).

هم‏چنین در «کافی» از حضرت امام محمدباقر علیه‏السلام روایت می‏کند:

امام حسن مجتبی علیه‏السلام – کسی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله او را سید شباب اهل الجنة لقب داد، (2) که عیسی بن مریم در زمره‏ی آن شباب است – روز عزای امیرمؤمنان

علی علیه‏السلام در مسجد کوفه بپاخاست، و حمد و ثنای خدا گفت، و بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درود فرستاد، سپس فرمود:

ای مردم! در این شب مردی وفات کرد که پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و پسینیان به او نرسند. او پرچمدار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود که جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپش بودند، از میدان برنمی‏گشت جز این که خدا به او فتح و پیروزی می‏داد. به خدا سوگند! او از مال سفید و سرخ دنیا جز هفتصد درهم – که آن هم از عطایش زیاد آمده بود – باقی نگذاشت و می‏خواست با آن پول خدمتگزاری برای خانواده‏اش بخرد. به خدا که او در شبی وفات کرد که یوشع بن نون وصی موسی وفات کرد، و همان شبی که عیسی بن مریم به آسمان بالا رفت، و همان شبی که قرآن فرود آمد. (3).

کسی که سرآمد اولون است، و آخرون به گرد او نمی‏رسند، نه تنها پیشوای مسلمین، بلکه امام اولین و آخرین است.


1) کافی: ج 1 ص 455 ح 4 باب مولد امیرالمؤمنین علیه‏السلام.

2) فضائل الصحابه: ص 58 و 76، مسند احمد، ج 3 ص 3 و 62 و 64 و 82 و ج 5 ص 391 و 392، سنن ابن‏ماجه: ج 1 ص 44.

3) کافی: ج 1، ص 457.