با نگاهی به سخنان آسمانی معصومان علیهمالسلام و گذری بر آثار سیرهنویسان درمییابیم که امام حسین علیهالسلام پیکر پاک اصحاب باوفای خود را از میدان کارزار خارج میساخت و به خیمهی دارالحرب منتقل میکرد. برخی از آنان را چون قاسم خود به خیمهها میبرد و بعضی دیگر را به دستور حضرت جابهجا میکردند. (1).
از سوی دیگر، بدون هیچ تردیدی، بدن مطهر عباس را به خیمه منتقل نکرد و آن پیکر را در شهادتگاه خود بر زمین باقی گذارد. محلی که اینک حدود سیصد متر از حائر حسینی فاصله داشته، صحن و سرای حضرت ابوالفضل علیهالسلام در آن قرار دارد.
آن برخورد عاطفی با شهدای در خون غلتیده و باقی گذاردن پیکر عباس در شهادتگاه موجب سخنان گوناگون ژرف اندیشان و محققان شده است. پارهای وضع دلخراش بدن و شدت جراحات آن را سبب ناتوانی امام در انتقال آن به عقب میدان دانستهاند. (2) عدهای خواست ابوالفضل علیهالسلام را دلیل این امر شمردهاند، در نظر این گروه وعدهی آب عباس علیهالسلام به کودکان به ویژه سکینه و ناتوانیاش در عمل به آن موجب شد تا چنین تقاضایی کند.
اما برخی از صاحب نظران این سخنان را قابل جواب دانسته، دلیل دیگری برای این عمل امام علیهالسلام بیان میکنند. اینان بر این باورند که امام حسین علیهالسلام با نگرش از بلندای بصیرت و آینده نگری، بر آن بود تا عظمت مقام و گسترهی شخصیت عباس در طول تاریخ و برای فردا و فرداییان درخشانتر شود و دارای آستانی مستقل، گنبدی سر به فلک کشیده و
صحن و سرایی علوی باشد. (3) عاشقان از دور و نزدیک به آستان مقدسش حضور یابند و خوشحال و خرسند از نسیم کرامات و الطاف علمدار کربلا، به شهر و دیار خود بازگردند. از این رو امام صادق علیهالسلام برای زیارت عباس علیهالسلام آدابی خاص بیان میفرماید:
چون خواستی عباس بن علی علیهالسلام را زیارت کنی، در کنار شط فرات، مقابل حایر و جنب در سقیفه بایست و بگو:
»سلام الله و سلام ملائکة….» (4).
و اینک که قریب چهارده قرن از شهادت آن حضرت میگذرد، عالمان محقق و ژرفاندیشان عرصهی علم و دانش، قبر مطهر عباس علیهالسلام را مقابل حرم حسینی و نزدیک شط فرات، در محل فعلی، دانستهاند و این عظمت چشمگیر و فرزانگی عالمتاب را نتیجهی تدبیر امام حسین علیهالسلام میدانند. (5).
1) امام باقر علیهالسلام در توصیف این صحنهها میفرماید: حسین علیهالسلام کشتگان را کنار همدیگر قرار میداد و میفرمود: کشتگانی مانند کشته شدگان از پیامبران و دودمان پیامبران هستند. (ر. ک: تظلم الزهراء، فاضل قزوینی، ص 118؛ سردار کربلا، ص 293 – 291(.
2) بطل العلقمی، ج 3، ص 228 – 224؛ سردار کربلا، ص 292.
3) بطل العلقمی، ج 3، ص 229 – 224؛ سردار کربلا، ص 293 – 291.
4) کامل الزیارات، ابنقولویه، ص 256؛ سردار کربلا، ص 328 – 326.
5) ر. ک: اعلام الوری، مرحوم طبرسی؛ انوار النعمانیه، سید نعمت الله جزایری؛ منتخب طریحی، ص 431،307؛ عمدة الطالب سید داودی؛ سردار کربلا، ص 394.