جناب حجةالاسلام و المسلمین حامی مکتب محمد و آل محمد (صل
الله علیه و آله) آقای سید مصطفی مستجاب الدعوه نقل کردند:
اوائل ماه صفر 1424 بود؛ در منزل آقای ارشدی جناب آقای معاونیان معجزه را از حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) بیان کردند: که در زمان پادشاهان قاجاریه بود یک سید پیرمرد روضهخوان بود. ایام محرم الحرام جایی برای منبر دعوتش نکرده بودند، تا شب عاشورا شد. بچههایش دیدند که ناراحت است و به بچههایش گفت: شما بروید من امشب با امام حسین (علیهالسلام) کار دارم. آن شخص روضهخوان قدری در اتاق تنها با امام حسین (علیهالسلام) صحبت میکند. یکدفعه میبیند که حضرت امام حسین و حضرت اباالفضل العباس (علیهالسلام) وارد اتاق شدند امام حسین (علیهالسلام) به روضهخوان فرمودند: «که شما روضه خواندهاید و پولش را هم گرفتهاید. کی شما برای ما حرص خوردهاید و ناراحت شدهاید» و سپس تشریف میبرند.
آن سید روضهخوان دیگر هیچ چیز نمیگوید این جا هم مأیوس میشود. فردای آن روز که صبح عاشورا میشد، مأموری از طرف حاکم تبریز به در خانه روضهخوان میآید و به او میگوید: حاکم شما را احضار کرده. ایشان بین رفتن و نرفتن به پیش حاکم دو دل میماند، و سرانجام تصمیم میگیرد پیش حاکم برود. وقتی پیش حاکم میرسد میبیند که حاکم تمام خانه را سیاهپوش کرده و روضهخوان به درخواست حاکم روضهای میخواند. سپس حاکم پول خوبی به او میدهد و سپس حاکم متذکر میشود که: این سفارش حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است و ایشان سفارش کرده است که مابین روضهخوان و پسرم امام حسین (علیهالسلام) شکر آب شده است. پس از این جریان سید روضهخوان به مدت سه روز حرص میخورد و ناراحت میشود. پس از سه روز روضه خوان
از دنیا میرود.