نویسندهی کتاب شخصیت ابوالفضل قمر بنیهاشم علیهالسلام مینویسد:
سید ارجمند و مورد وثوق، آقای حاج محمدعلی ضوابطی برایم نقل کرد: من به اتفاق خانواده و فرزند زادهام به عتبات مقدسه (واقع در عراق) سفر کردیم، هنگامی که به کربلا رسیدیم، فرزند زادهام که دختر چهار ساله بود، دچار بیماری بسیار سختی شد، به درمانهای اولیه پرداختیم، حالش بدتر شد، پزشک را به بالین کودک آوردیم، نسخهای نوشت، سپس به من به طور محرمانه (که خانوادهام با خبر نشود) گفت: «حال این کودک بسیار بد است، و امید بهبودی نیست، من نخواستم نزد خانوادهی شما حرفی زده باشم.»
کودک در حال اغماء بود، خانواده از درون اتاق، سخن دکتر را شنید، بیدرنگ چادر بر سر نموده و گفت: «من میروم و کار را درست کنم.»
او (که عازم حرم حضرت عباس علیهالسلام بود) رفت، من در بالین کودک بودم ناگاه پس از لحظاتی دیدم کودک چشم خود را باز کرد، و سر از بستر برداشت و گفت: «آقا جان مرا در آغوش بگیر.»
تعجب کردم، که او چگونه به هوش آمد و برخاست و زبان گشود، در این هنگام گفت: «بیبی خانم کجاست؟» (منظور او مادربزرگش، همسرم بود) گفتم: الآن میآید، همچنان در تعجب بودم که همسرم
آمد و دید دختر بیمار در آغوش من است، گفت: دیدی شفا گرفتم؟ گفتم: کجا رفتی؟ گفت: به حرم حضرت عباس علیهالسلام رفتم و با تضرع عرض کردم: «یا اباالفضل! من زائر تو هستم. اگر باب الحوائج نبودی به اینجا نمیآمدم، کودکم در خطر مرگ است، لطفی کن تا شفا یابد، اگر او بمیرد، جواب پدرش را چه بدهم؟»
همین سخن را گفتم و از حرم بیرون آمدم، اینک میبینم آن حضرت لطف و مرحمت فرموده: و از درگاه خداوند شفای دخترم را گرفته است. (1).
در پایان با عرض عذر تقصیر به پیشگاه مقدس حضرت عباس علیهالسلام که با این قلم ناقص، به شرح زندگی آن والا مقام، پرداختهام، این کتاب را با همان سلام که از امام صادق علیهالسلام در اذن ورود به حرم آن بزرگوار نقل شده، زینت میبخشم:
سلام الله و ملائکته المقربین، و انبیائه المرسلین، و عباده الصالحین، و جمیع الشهداء و الصدیقین، و الزاکیات الطیبات فی ما تغتدی و تروح علیک یابن امیرالمؤمنین، اشهد لک بالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحة لخلف النبی المرسل صلی الله علیه وآله؛
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرب درگاه خدا، و سلام
پیامبران مرسل و بندگان شایستهاش، و سلام همهی شهیدان و صدیقان، و درود پاک همهی پاک سرشتان پاک روش در صبحگاهان و شامگاهان بر تو ای پسر امیرمؤمنان علیهالسلام. گواهی میدهم که تو نسبت به جانشین رسول اکرم صلی الله علیه وآله امام حسین علیهالسلام در مقام تسلیم بودی، او را تصدیق کردی و نسبت به او وفاداری و خیرخواهی نمودی.» (2).
ای ماه بنیهاشم خورشید لقا عباس
ای نور دل حیدر، شمع شهدا عباس
از دست غم دوران من رو به تو آوردم
دست من بیکس گیر از بهر خدا عباس
1) اقتباس از کتاب شخصیت حضرت ابوالفضل علیهالسلام، ص 93 و 94.
2) بحار، ج 101، ص 277.