جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شفای دختر هندی‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آقای محمود چراغی کارمند اداره کل اوقاف و امور خیریه استان قم که یکی از موثقین قم می‏باشد نقل می‏کند که:

در حدود سال 1328 هجری شمسی به همراه خانواده‏ام عازم زیارت عتبات عالیات در کشور عراق شدیم. خوب یادم است که اوایل مهرماه بود و چند روزی به محرم مانده بود، همراه خانواده ما حدود ده خانوار دیگر نیز بودند که قصد داشتند ایام محرم را در کنار قبر مطهر امام حسین (علیه‏السلام) و قمر بنی‏هاشم (علیه‏السلام) باشند، ولی بعد از این که به کرمانشاه رسیدیم، برای أخذ ویزا دچار مشکل شدیم و سفر به تعویق افتاد. به طوری که وقتی وارد کربلا شدیم دهه اول محرم تمام شده بود و طائفه بنی‏اسدها که طبق روال در سوم شهادت آقا امام‏

حسین (علیه‏السلام) و اصحاب باوفایش به کربلا می‏آمدند تازه رسیده بودند و با بیل و کلنگ در سراسر حرم نشسته یا خوابیده بودند تا برای صبح 13 محرم که روز سوم امام حسین (علیه‏السلام) بود مراسم خود را اجرا کنند.

ما هم بعد از زیارت، چون حرم خیلی شلوغ بود و خسته نیز بودیم به مسافرخانه رفتیم تا استراحت نماییم. چند شبی به همین منوال گذشت که هر شب، اول به زیارت آقا امام حسین (علیه‏السلام) و بعد به زیارت حضرت قمر بنی‏هاشم (علیه‏السلام) می‏رفتیم. در یکی از همین شب‏ها وقتی به حرم حضرت عباس (علیه‏السلام) وارد شدیم دیدیم در قسمتی از حرم زنان هندی دور دختری جمع شده‏اند و مشغول گریه و زاری هستند. خواهرم به آنها نزدیک شد و بعد از مدتی پیش ما آمد، وقتی از او جریان را سئوال کردیم گفت: عده‏ای از زنان هندی هستند که دختر یکی از آنها بر اثر حادثه‏ای نابینا شده است، مادر دختر بی‏تابی می‏کند که اگر برگردند خانواده شوهرش او را اذیت خواهند نمود، زیرا خانواده شوهرش سنی مذهب بوده و او را نیز از این سفر منع کرده بودند، ولی قبول نکرده بود و همراه دختر و جمعی دیگر از زنان هندی به این سفر آمده بود.

به هر حال، هنوز از صحبت‏های خواهرم نگذشته بود که ناگهان دیدم صدای هلهله و فریاد صحن و سرای آقا قمر بنی‏هاشم (علیه‏السلام) را به لرزه درآورد. وقتی جلوتر رفتیم دیدیم آن دختر نابینا در حالی که چشمانش می‏درخشد در میان زنان هندی قرار دارد و آنها نیز سرشار از شادی هستند. این صحنه را من و کلیه همراهان نیز مشاهده کردند و یکی از زیباترین صحنه‏هایی بود که در عمرم دیده‏ام. من این کرامت را بیش از پنجاه جلسه برای عاشقان اهل‏بیت عصمت و طهارت (علیهم‏السلام) تعریف نموده‏ام و اگر خدا توفیق دهد باز هم تعریف

خواهم نمود، باشد که آن بزرگوار ما را در روز قیامت با شفاعت خود رو سفید گردانند. ان شاء الله. (1).


1) در کنار علقمه، ص 201.