سید محمد آل ماجد، یکی از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت عباس علیهالسلام میباشد. کرامتی را چنین نقل میکرد:
در سال 1381 و در ماه محرم خانمی (1) سالخورده به اتفاق دخترش – که مبتلا به مرض پوستی بود – وارد کربلا شدند، آن دختر از شدت بیماری صورتش بسیار زشت شده بود، سوزههای بسیاری در صورتش که با خون و جراحت آمیخته شده بود. هر که به صورتش نگاه میکرد حالت استفراغ به او دست میداد.
مادر این دختر به من گفت: سید! شما را قسم میدهم به حضرت عباس علیهالسلام در شفای این دخترم کمکم کن.
گفتم: توان انجام این کار را ندارم.
گفت: چرا میتوانی. من او را نزد دهها پزشک بردهام، آزمایشها نمودهاند، ولی نتوانستند علاج نمایند. با ادویهی گیاهی نیز نتوانستند معالجه بنمایند. اکنون در خانه حضرت عباس علیهالسلام آمدهام که خدا را به مقام و مرتبهی حضرت عباس علیهالسلام قسم بدهم. بعضی از خویشاوندانم گفتند: آبی در زیر قبر مطهر حضرت عباس علیهالسلام است. اکنون آمدهام، از آن آب بردارم.
گفتم: امکان ندارد، دسترسی به آن آب آسان نیست. زیرا کلید سرداب نزد کلیددار حرم است و او کلید را به هر کسی نمیدهد. ولی یک کار میتوانم برای شما انجام دهم. با هم نزد کلیددار برویم تا از نزدیک حال دخترت را ببیند و چارهای نماید.
آن خانم حرف مرا شنید، با هم نزد کلیددار رفتیم و حالش را شرح دادم. کلیددار به حال او رقت نمود، مخصوصا وقتی دختر را با آن حالت دید، ظرفی را از آن آب پر نمود و به آن خانم داد.
این خانم آب را گرفت و از من تشکر نمود و به من وعده داد که هدیه قابل توجهی خواهد داد.
از حرم خارج شد و رفت. پس از پایان ماه صفر بود که بازگشت و نزد من آمد و سلام کرد. سپس مبلغ قابل توجهی به من داد و گفت: مرا میشناسی؟ من مادر آن دختری هستم که در ماه محرم نزد تو آمدم و از آب قبر حضرت عباس علیهالسلام خواستم.
متذکر شدم و یادم آمد. گفتم: حال دخترت چگونه است؟
گفت: بسیار خوب است. هم اکنون میآید و خواهی دید. اندکی گذشت، دختر آمد و او را در کمال صحت و سلامتی دیدم و تمام سوزههایی که در صورتش بود، برطرف شده بود. به او به خاطر بهبودیش تبریک و تهنیت گفتم.
این شفا نیز عنایتی از حضرت عباس علیهالسلام به برکت آبی که از زیر مرقد حضرت عباس علیهالسلام میگذرد، میباشد. (2).
1) از اهل دیوانیه یکی از شهرهای بزرگ عراق.
2) همان ص 119 تا 120.