جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شفای بیمار در حرم حضرت ابوالفضل

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

از اعتاب مقدسه، کراماتی را به خاطر دارم که نقل می‏کنم.

روزی در حرم کربلا نزدیک مرقد حضرت علی اکبر (علیه‏السلام(، ایستاده بودم که دیدم صدای داد و فریاد می‏آید. توجه کردم و دیدم چند روزی است، دختر دیوانه‏ای را به حرم باب الحوائج حضرت قمر بنی‏هاشم (علیه‏السلام) می‏برند. محارمش (عموها و دائی‏ها و برادرانش) اطراف درشکه را گرفته بودند و او را به حرم آن حضرت می‏بردند. من از آنجا به حرم حضرت سید الشهدا (علیه‏السلام) مشرف شدم. وقتی برگشتم، دیدم که حرم حضرت اباالفضل (علیه‏السلام) چراغان است.

دوستی – که اهل کربلا بود- نقل کرد: که وقتی یک عرب، بیچاره می‏شود، دست‏هایش را از عبا بیرون و عقالش را به گردن آویزان می‏کند؛ دو طرف چفیه‏اش را به دست می‏گیرد و به ضریح گره کور می‏زند و آن گاه گره‏ها را می‏کشد و با هر بار کشیدن، اسم‏های حضرت عباس را صدا می‏زند. گاهی می‏گوید:

یا اخاه زینب! یا ابا القربه! (1) و گاهی می‏گوید: ای علمدار حسین! و گاهی: سقای طفلان حسین!… پدر این دختر هم همین کار را کرد و چفیه‏ای را که به گردن داشت، آن قدر به ضریح گره زده بود که صورتش به آن چسبیده بود؛ ولی ناگهان با یک تکان همه گره‏ها باز و دختر بلند شد بود و به گفته بود:

بابا! برایم زیارت حضرت اباالفضل (علیه‏السلام) بخوان‏

به این ترتیب، از لطف آن بزرگوار- که باب الحوائجش خوانده‏اند- بار دیگر حاجتمندی به خواسته‏اش نائل شد.

در گاه او چو قبله‏ی ارباب حاجت است‏

باب الحوائجش همه جا گفت‏وگو کنند.

(سید عباس ذاکر)


1) قربه: مشک کوچک آب.