جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شجاعت حضرت قمر بنی‏هاشم

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از شهامت و شجاعت حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام داستانها گفته‏اند. با همه‏ی آمادگی دشمن، و با وجود و قشون فراوانی که جناح خصم در میدان کربلا گرد آورده بود، باز هم شجاعت او پشت آنان را می‏لرزانید و لذا برای دفع این خطر، در نظر گرفته بودند که به هر نحو شده اباالفضل العباس علیه‏السلام را از امام حسین علیه‏السلام جدا کنند، و به مناسبت نسبتی که شمر از سوی مادر با وی داشت این مأموریت را بر عهده‏ی او گذاشتند ولی او نیز از این مأموریت ناکام و نومید برگشت (1).

صاحب کتاب کبریت احمر پس از نقل داستانی شگفت از شجاعت و جنگاوری حضرت عباس علیه‏السلام می‏گوید: صحت این داستان استبعادی ندارد، زیرا عمر آن جوان

به طور تقریب هفده سال بوده، خوارزمی در کتاب مناقب می‏گوید: وی جوانی کامل بوده است.

داستان مزبور، به روایت خوارزمی (در کتاب: مناقب، صفحه‏ی 147) چنین است: در جنگ صفین، مردی از لشگر معاویه خارج شد که او را کریب می‏گفتند. وی به قدری شجاع و قوی بود که هر گاه درهمی را با انگشت ابهام خود می‏فشرد، نقش سکه‏ی آن محو می‏گردید!

کریب به میدان آمد و فریاد کشید و بر آن شد که حضرت علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام را به قتل برساند. مرتفع بن وضاح زبیدی گام پیش نهاد و برای مبارزه با کریب به میدان رفت، ولی شهید شد. بعد از او، شرحبیل بن بکر برای مبارزه با کریب شتافت و او نیز به شهادت رسید. پس از وی، حرث بن حلاج شیبانی برای قتال کریب قیام کرد، ولی او هم کشته شد.

مشاهده‏ی این صحنه برای علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام موجب نگرانی و ناراحتی گردید، لذا فرزند بزرگوارش، حضرت اباالفضل العباس علیه‏السلام، را که مردی کامل بود خواست و به وی دستور داد از اسب خود پیاده شود و لباسهای خویش را از تن بیرون آورد.

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام لباسهای فرزندش، قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام، را پوشید و بر اسب وی سوار شد. آن‏گاه لباسهای خود را به تن عباس علیه‏السلام پوشانید و اسب خویش را نیز به او داد.

امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام این عمل را بدین لحاظ انجام داد که وقتی به میدان کریب برود، کریب آن حضرت را نشناسد، مبادا بترسد و فرار کند. هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام در مقابل کریب قرار گرفت، وی را به یاد عالم آخرت آورد و او را از غضب و سخط خداوند بر حذر داشت.

ولی کریب در جواب اسدالله الغالب گفت: من با این شمشیرم افراد زیادی را از قبیل تو کشته‏ام! این را گفت و به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام حمله کرد. آن شیر بیشه‏ی شجاعت نیز با ضربتی که بر فرق کریب زد، او را دو شقه نمود.

موقعی که علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام کریب را به جزای خود رسانید، به مکان خویشتن بازگشت و به فرزند برومندش، محمد بن حنفیه، فرمود: تو در کنار کشته‏ی

کریب توقف کن، زیرا خونخواه وی پیش خواهد آمد.

محمد امر پدر را اجرا کرد و نزدیک پیکر کریب ایستاد. یکی از عموزادگان کریب به میدان آمد و راجع به قاتل وی از او سؤال کرد. محمد گفت: من به جای قاتل کریب می‏باشم. وی با محمد به جنگ پرداخت و محمد او را کشت. پس از وی دیگری آمد و محمد او را نیز به اولی ملحق کرد. و بدین گونه، خونخواهان کریب یکی پس از دیگری به جنگ محمد آمدند تا تعداد کشتگان به هفت نفر رسید (2).


1) در کربلا چه گذشت: ترجمه‏ی نفس المهموم، آیت‏الله محمد باقر کمره‏ای «قدس سره«.

2) ستارگان درخشان: جلد 15 قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام، صفحه‏ی 54 چاپ پنجم، چاپ اسلامیه.