شجاعت امیرمؤمنان علی علیهالسلام روشنتر از خورشید است. او کسی است که در غزوه بدر، سی و شش نفر از دلاوران مشرکین را کشت، (1) و حضرت پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله از دست او، مشتی از ریگهای صحرا را گرفت و به صورت مشرکین پرتاب نمود، و فرمود:
شاهت الوجوه!
مسخ و فاسد شود صورتها.
پس این آیه نازل شد:
(و ما رمیت اذا رمیت و لکن الله رمی) (2).
(و ای پیامبر) چون تو تیر افکندی نه تو بلکه خدا افکند.
گرفتن ریگها از دست علی علیهالسلام و نفی کردن پروردگار پرتاب آنها را از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و اثبات کردن آن را برای خود، در بیان منزلت علی علیهالسلام در نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله کافی است. (3).
او کسی است که در غزوه احد، ندا داده شد: فتوت منحصر به اوست: «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» (4).
او کسی است که به مبارزاتش در غزوه خندق، تمام ایمان در مقابل کفر بروز نمود، و در برتری مبارزه او همین بس که از اتمام اعمال امت تا روز قیامت افضل و برتر است، (5) و چون این امت، بهترین امتی است که آمده است، (6) پس عمل آن حضرت که افضل از اعمال این امت است، افضل از اعمال جمیع امتها خواهد بود.
اوست که فاتح خیبر است بعد از آن که اولی و دومی ناکام برگشتند، و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله حدیث رایت را فرمودند (7) و بدین وسیله تفسیر قول خداوند متعال روشن شد که فرمود:
(فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه أذلة علی المؤمنین أعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم) (8).
هر آینه پرچم را فردا به مردی خواهد داد که خدا و پیامبر او را دوست داشته، و خدا و پیامبر خدا او را دوست دارند، به دست او پیروزی حاصل خواهد شد، و از جنگ فرار نمیکند.
و دری را که بیست نفر میکندند و هفتاد نفر نقلش میدادند، به تنهایی از جا کند و نقلش داد، و عامه و خاصه، مخالف و مؤالف اعتراف کردند، که این کار با قوهی جسدانی ممکن نیست. (9).
فخر رازی، بزرگ عالم عامه در این موضوع میگوید:
سر مطلب این بود که حضرت علی علیهالسلام در آن هنگام نظرش از عالم اجساد و ماده قطع شد و ملائکه، انوار عالم کبریاء را بر او اشراق نمودند، سپس روحش قوت گرفته، و همانند جواهر ارواح ملکی شده، و پرتوهای عالم قدس و عظمت در او ظاهر گشته، و البته در این صورت، قدرتی برای او حاصل شده که بتواند کاری انجام دهد که دیگران از آن عاجزند. (10).
و اوست کسی که شب به جای پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله خوابید، و جان خود را به خدا فروخت، خوابیدنی که نشان دهندهی علو شأن اوست. پس جبرئیل، امین وحی خدا نزد سر آن حضرت، و میکائیل، امین خزائن ارزاق خدا، نزد پای آن حضرت ایستادند، و جبرئیل ندا داد:
بخ! بخ! من مثلک یا ابن أبیطالب! یباهی الله بک الملائکة. (11).
آفرین! آفرین! کیست مثل تو ای پسر ابیطالب! خداوند متعال به تو بر ملائکه مباهات و افتخار میکند.
و خداوند متعال در شأن آن معامله این آیه را نازل فرمود:
(و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله رؤوف بالعباد) (12).
این شجاعت صغرای حضرت است، اما شجاعت کبری، و غلبه بر نفس و هوا، قلم و بیان از تحریر آن عاجزند.
1) ینابیع المودة ج 1 ص 451، بحارالأنوار ج 41 ص 65، مناقب آل ابیطالب ج 2 ص 82 و مصادر دیگر.
2) سورهی انفال آیه 17.
3) مجمع الزوائد ج 6 ص 84، المعجم الکبیر ج 11 ص 227، تفسیر ابنکثیر ج 2 ص 307، جامع البیان ج 9 ص 271.
4) شرح نهجالبلاغة لابن أبیالحدید ج 1 ص 29 و ج 2 ص 211 و ج 7 ص 219 و ج 10 ص 182 و ج 11 ص 217 و ج 13 ص 293 و ج 14 ص 251، نظم درر السمطین ص 120، کنز العمال ج 5 ص 723.
5) رجوع شود به 113.
6) اشاره به آیهی (کنتم خیر امة أخرجت للناس) سورهی آل عمران، آیهی 110.
7) الثقات لابن حبان ج 2 ص 12، السنن الکبری نسائی ج 5 ص 145، خصائص أمیرالمؤمنین علیهالسلام ص 116، تاریخ مدینة دمشق ج 42 ص 89 و 90.
8) سورهی مائده آیه 54.
9) شرح نهجالبلاغة ابنابیالحدید ج 5 ص 7 و ج 20 ص 316، و مصادر دیگر عامه. الخرائج و الجرائح ج 2 ص 542، امالی صدوق: 604، روضة الواعظین ص 127، مناقب آل ابیطالب ج 2 ص 239 و مصادر دیگر خاصه.
10) التفسیر الکبیر ج 21، ص 91.
11) اسد الغابه ج 4 ص 25، ینابیع الموده ج 1 ص 274، شواهد التنزیل ج 1 ص 123، تاریخ یعقوبی ج 2 ص 39 و مصادر دیگر عامه.
12) سورهی بقره آیه 207.