نامه حجةالاسلام جناب آقای روح الله سلیمانیفرد، از طلاب حوزه علمیه قم به دفتر انتشارات مکتب الحسین (علیهالسلام)
ضمن تقدیر و تشکر فراوان از حضرت عالی که با کوشش بسیار گامی ارزنده جهت شناساندن بیش از پیش حضرت قمر بنیهاشم (علیهالسلام) به شیعیان و خصوصا جوانان برداشتهاید. کرامتی از آن حضرت را که عینا شاهد آن بودم، نقل میکنم:
دختر بچهای به نام آرزو عنایتی که در مقطع ابتدایی تحصیل میکند و ساکن شهرستان ساری است، دچار تشنج و تب شدید میشود و نهایتا فلج میشود. والدین او، دختر را نزد پزشکان زیادی میبرند ولی از بهبودی او ناامید میشوند تا پس از گذشت قریب یک ماه از این موضوع، در شب تاسوعای حسینی (محرم
1423 برابر فروردین 1381) در تکیه روستای ازنی از توابع ساری، دست به دامان حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس (علیهالسلام) میشوند. این دختر در همان تکیه و در عالم رؤیا حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) را میبیند که او را از جا بلند میکند و شفا مییابد.
دختر که کاملا فلج شده بود برمیخیزد و شروع به راه رفتن میکند. این منظره شگفتانگیز موجب شور عجیبی در بین زنان میشود. باز هم تأکید میکنم که حقیر از نزدیک شاهد این ماجرا بودم. پس از آن مردان هم از موضوع مطلع میشوند و صدای همگان و غریق فریادهای یا ابوالفضل (علیهالسلام) شور عجیبی در تکیه برپا میکند. این ماجرای شگفتانگیز منشأ تحولاتی عظیم در بنده و همه اهالی آن روستا و هر فردی که این ماجرا را میشنید، شده است.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که تکیه این روستا نام خاصی نداشت و پس از این ماجرا این تکیه را به نام «تکیه باب الحوائج علیهالسلام» نامیده شد. همچنین روز بعد از این واقعه به همت بعضی از عزیزان خبر استشفای دختر فلج به دست حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) از سیمای مرکز مازندران پخش شد و موجب ایمان بیشتر و اطمینان مضاعف بسیاری از مردم شد، به طوری که در محرم امسال (1424) چند بیمار دیگر نیز از تکیه شفا یافتند و این تکیه به ظاهر محقر، ملجأ بسیاری از دردمندان و ارادتمندان و حاجتمندان شده است و به واقع چون حرم حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) با صفا و دلربا است.
ای حرمت قبله حاجت ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی ماه بنیهاشمی
روح الله سلیمانی فرد
1423 قمری – 1382 شمسی