قمر بنیهاشم ماهرویی بود که رخسار زیبایش بر شکوه اندامش میافزود. پیکری نیرومند داشت و آثار دلیری و برومندی از صلابت
وجودش هویدا بود. (1).
با اولین نگاه افراد را به سوی خود میکشاند خلقتی لبریز از ابهت و بدنی بسیار شکوهمند داشت. از قامتی سروگون و اعضایی متناسب بهرهمند بود و بلندای دستان و پاهایش خردی و حقارت دشمن را در برابرش نمایان میساخت.
تکسواری شاهین مرام بود که افتخار بنیهاشم شمرده میشد و قهرمانی رزمآور بود که گاه نبرد و شهامت ممتاز و چشمگیر بود.
افراشتگی گردن، طول قامت، بلندای ساعد و پیکر تنومند او ارکان چهارگانهای بود که طواف نگاه بسیاری را به سوی او میکشاند (2).
برخی از اندیشمندان صاحب ذوق وی را این گونه ترسیم کردهاند:
»کان العباس و سیما جمیلا یرکب الفرس المطهم و رجلاه یخطان فی الارض و یقال له قمر بنیهاشم.» (3).
عباس علیهالسلام مردی خوش سیما و زیبا چهره بود که چون سوار اسب میشد دو پای او بر زمین قرار مییافت و او ماه بنیهاشم خوانده میشد.
بعضی از روایات عباس علیهالسلام را انسانی مهتابوش دانستهاند که بین چشمان وی اثر سجدههای بسیار نمایان بود (4).
سپیدای سیمای عباس و آفتاب پیکر زیبای او امالبنین علیهاالسلام را بر آن میداشت که چون از پور دلبند خود جدا میشد او را به خداوند متعال سپرده، برای دوری وی از چشم حسودان و نگاه بدخواهان، چنین بگوید:
اعیذه بالواحد
من عین کل حاسد
قائمهم و القاعد
مسلمهم و الجاهد
صادرهم و الوارد
مولدهم و الوالد (5).
فرزندم را از چشم حسودان نشسته و ایستاده، آینده و رونده، مسلمان و منکر، بزرگ و کوچک، فرزند و پدر به خداوند یکتا میسپارم.
1) چهرهی درخشان قمر بنیهاشم علیهالسلام، ص 113؛ سردار کربلا، ص 165 – 164.
2) مولد العباس بن علی علیهالسلام، ص 53 – 52؛ بطل العلقمی، ج 2، ص 130.
3) مقاتل الطالبیین، ص 90.
4) قمر بنیهاشم، ص 21؛ العباس، ص 76.
5) چهرهی درخشان قمر بنیهاشم علیهالسلام، ص 113؛ قهرمان علقمه، ص 50.