جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سپاسگزارم از شما ای ابافاضل

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

حاجی مهدی تاجریان نقل می‏کند و می‏گوید:

در حدود سال‏های 1963 میلادی بود، مرد عربی از بادیه‏نشینان کربلا وارد حرم باصفای ماه بنی‏هاشم حضرت اباالفضل علیه‏السلام شد و پسربچه‏ی فلجی را کنار

ضریح نشاند، آنگاه ریسمانی از جیب خود بیرون آورد و یک طرف آن را به گردن پسربچه و طرف دیگرش را به ضریح بست و به آن بزرگوار خطاب کرد و گفت: این همان پسربچه‏ای است که در موردش با شما سخن گفتم.

عرب بادیه‏نشین این بگفت و از حرم خارج شد. پس از زمانی به حرم بازگشت، دید فرزندش بهبودی یافته و صحیح سالم سخن می‏گوید و هیچ گونه بیماری ندارد، خوشحال شد و ریسمان از گردنش گشود و با نیت خالص و صادق به طور عادی می‏گفت:

أشکرک یا أبافاضل!

سپاسگزارم، خیلی ممنوم از شما ای ابافاضل!

آنگاه دست فرزند خود را گرفت از حرم مطهر خارج شد. در حالی که بر یقین به برآورده شدن حاجت خود استوار بود. (1).


1) همان مصدر.