به طوری که ملاحظه شد تهرانیهای قدیم، توجه بسیاری به سقاخانه و سقاخانهسازی داشتهاند. این امر فقط محدود به مناطق مرکزی شهر، که طبعا پر رفت و آمد بود و غالبا در فصول گرم سال حرات طاقتفرسایی داشت، نمیشد. بلکه
در محلات شمالی تهران که هوایی مطبوعتر و جمعیتی کمتر داشته نیز مردم به این سنت، توجهی خاص داشتند. به طوری که از منابع تاریخی موجود بر میآید، از مدتها پیش این مناطق در فصول گرم سال، همچون ییلاقی مورد استفاده اکثر تهرانیها قرار میگرفته است، همانا بقاع امامزادگان و اماکن متبرکه این نواحی بوده است. همین امر توجهی مناسب برای تمرکز بیشتر سقاخانهها، در اطراف بقاع متبرکه محلههای شمالی تهران است.
از جمله منابعی که مختصر اطلاعاتی در مورد سقاخانههای قدیمی مناطق شمالی تهران در اختیار میگذارد، کتاب «تاریخ تهران» حسینی بلاغی است. مؤلف این کتاب، ضمن بر شمردن اسناد مربوط به بنای وقفی محلههای مختلف این سامان، از تعدادی سقاخانه موقوفه نیز بدین شرح یاد میکند:
از جمله موقوفات مربوط به منطقه جماران، از سقاخانهای نام برده شده که به اتفاق یک اصله درخت چنار وقف گردیده است. مساحت این سقاخانه دو متر مربع گزارش شده است. همچنین در فهرست موقوفات قصبه دزاشیب، به سقاخانهای با مساحت یک متر مربع اشاره شده است. این سقاخانه به همراه سایر موقوفات در فاصله یک متر شرقی امامزاده صالح واقع شده و به ثبت رسیدهاند. نمونهای دیگر از سقاخانههای وقفی این مناطق، بنای سقاخانهای است به مساحت یک متر مربع، که وقف آستانه مطهر حضرت امامزاده ابراهیم (سلام الله علیه(، واقع در ده پس قلعه شمیران شده است (حسینی بلاغی: 1350، ج 1، ص 41 – 47(.
توجه به این نکته لازم است که موارد اشاره شده در فوق، فقط شامل آن دسته از سقاخانههای موقوفهای است که اسناد وقفی آنها موجود است. اگر به این نکته توجه شود که اکثر سقاخانههای تهران فاقد سند وقفی بوده، بلکه غالبا با
سنتی موروثی احداث و حفظ گردیده و یا با همکاری اهالی محل، به پاس پیروزی از عمل خیر بانیان اولیه آنها، نگهداری و حراست میشدهاند؛ این تغییر قوت مییابد که حتما تعداد سقاخانههای این نواحی بیش از تعداد اشاره شده بوده است. (1).
1) از کتاب «سقاخانههای تهران» نوشته سرکار خانم نادیا بنیادلو، استفاده فراوان نمودهایم که شایسته است از ایشان تشکر و قدردانی نمایم.