جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سفره‏ی ام‏البنین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

حجةالاسلام والمسلمین آقای صادقی واعظ، که یکی از ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت علیه‏السلام در حوزه‏ی علمیه‏ی قم می‏باشند، نقل کردند:

8. یکی از سال‏ها در تهران منبر می‏رفتم. روز تاسوعا بود. سوار تاکسی شدم که به طرف مسجد آیت‏الله زاده مرحوم حاج سید احمد بروجردی «قدس سره» بروم. مسیر حرکت از میدان شهدا به طرف صد دستگاه بود. در مسیر به ترافیک برخوردیم که از رفت و آمد هیئتها ایجاد شده بود. راننده گفت: چه خبر است؟! گفتم: مگر شما مسلمان نیستید؟ روز تاسوعا و روز عزاداری برای اهل‏بیت علیهم‏السلام است. گفت: من مسیحی هستم. گفتم: روز حضرت ابوالفضل علیه‏السلام است. گفت: من حضرت ابوالفضل علیه‏السلام را خوب می‏شناسم. سپس افزود:

من بچه‏دار نمی‏شدم. بعد از مدتی هم که بچه‏دار شدم، دو پایش فلج شد. هر چه ثروت داشتم خرج کردم، منزل و ماشینم را فروختم، ولی نتیجه گرفته نشد. یکی از شب‏ها آمدم منزل، دیدم زنم گریه می‏کند. گفتم: چه خبر است؟ گفت: اینجا که مستأجر هستیم، صاحب خانه امروز مرا برای سفره‏ی ام‏البنین علیهاالسلام دعوت کرده است. گفتم ام‏البنین کیست؟ برایم شرح داد. گفت: من هم بچه‏ی فلجم را بردم سر سفره روضه و متوسل به حضرت ابوالفضل علیه‏السلام شدم، حالا امشب هم ما دو نفری بچه‏ها را بغل کرده به آن حضرت توسل بجوییم و همین کار را کردیم. شب در ایوان خوابیده بودیم، نصف شب دیدم بچه بلند شده و می‏دود! گفتم: چه خبر است! دستش را گرفتم. گفت: این آقا، اسب سوار، کیست؟ این بود معجزه‏ی حضرت ابوالفضل علیه‏السلام.