جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سزای قسم دروغ

زمان مطالعه: 2 دقیقه

فصل زمستان بود و شبهای سرد آن توان افراد را می‏گرفت. در یکی از این شبها سر بر پاشنه‏ی یکی از درهای حرم مطهر سیدالشهدا علیه‏السلام گذاشته

بودم که پیکر مرد عربی توجه‏ام را جلب کرد. گویا همه‏ی استخوانهای بدنش کوفته شده بود، چنان نفس می‏کشید که صدای آن به طرف دیگر ایوان می‏رسید. حالی سخت و بدنی ناتوان داشت. به سختی خود را حرکت داد و گفت: «اولاد عمی، اولاد عمی«.

فرزندان عمویم، فرزندان عمویم!

بلند شدم و به طرف او رفتم. شبیه افرادی بود تازه از خواب بیدار شده‏اند. به چند نفر از جوانان، که اطراف او بودند، گفت: ریسمان بیاورید!

گفتند: در این موقع شب ریسمان از کجا بیاوریم؟!

گفت: «عکال» (1) به پایم بسته، مرا به طرف حرم حضرت ابوالفضل علیه‏السلام بکشید.

کسانی که به سخنان مرد گوش می‏دادند، چنان کردند و او را به طرف حرم حضرت عباس علیه‏السلام کشاندند. چون به صحن حضرت ابوالفضل علیه‏السلام وارد شدند، مرد بلند شد و مقابل ایوان ایستاد و از حضرت عذرخواهی کرد.

علت این قضیه را جویا شدم. آنان گفتند:

این شخص فردی را به دزدی متهم کرده بود. او گفته بود خدمت حضرت عباس علیه‏السلام می‏رویم و آنجا قسم می‏خوریم.

این دو به حرم آمدند. متهم قسم خورد و سالم ماند؛ اما وقتی این مرد قسم خورد، یکباره نقش زمین شد و همه دریافتند به دروغ قسم خورده

است.

در حالی که تنها نفس می‏کشید و بدنی بدون حرکت داشت او را به طرف مرقد مطهر سیدالشهدا علیه‏السلام بردیم تا شفایش را از امام دریافت کنیم. چون به ایوان سیدالشهدا علیه‏السلام رسیدیم، او را به حال خود گذاشتیم و رفتیم.

پس از مدتی، دریافتیم که حضرت علیه‏السلام او را شفا داده است. چون از چگونگی قضیه پرسید گفت: من ناتوان افتاده بودم. ناگهان شخصی را دیدم که از طرف حرم حضرت ابوالفضل علیه‏السلام می‏آید؛ ولی گویا بر زمین راه نمی‏رود، بلکه زمین زیر پای او می‏پیچد. وقتی آن شخص به ایوان رسید، با جلو پای خود به من زد و فرمود:

اگر برادرم از خدا بخواهد آسمان را زمین و زمین را آسمان می‏کند چیزی نیست، تو که…. سپس وارد حرم شد و من شفا یافتم (2).


1) – ریسمانی که با آن دست و پای افراد را می‏بندند. (ر. ک: فرهنگ عربی جامع نوین، ج 1، ص 1042، ذیل ماده عکل(.

2) حاج شیخ محمود معروف به حاج ملا آقاجان. نقل از فرزند آیت‏الله العظمی میلانی رحمة الله علیه. (ر. ک: چهره‏ی درخشان قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام، ص 314 و 315(.