جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زیارت وجود مقدس حضرت عباس

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در عالم خواب دیدم در صحرایی گذر می‏کنم، عده‏ای آن جا آموزش سوارکاری می‏دیدند. از یک نفر پرسیدم: کجاست؟ گفت: صحرای کربلا. در میان سوارکاران، سواری بود که به ایشان آموزش سوارکاری می‏داد. بلند قامت، تنومند، شجاع، باوقار، بازوانی قوی جنگجویی رشید، سوار بر اسبی سفید، من به آنان نزدیک شدم. سوار ناگاه چشمش بر من افتاد. فورا به سوی من آمد. سلام کردم، جواب سلام داد و نزدیکم آمد. با لبخندی ملیح گفت: باز چه شده یادگار ما سر از این جا درآوردی؟ مشکلی پیش آمده؟ از اسب پیاده شد، دست و صورت مبارکش را بوسیدم و مشکلم را گفتم. سوار بر اسب شد و فرمود: برو خود دنبال کارت هستم. دست روی سرم گذاشت و فرمود: عزیز دلم برای غریبی من گریه کردی، غصه نخور، خودم مشکلت را حل می‏کنم. گفتم: آقا ما را رها کردی مشکلات ما را پای درآورده. فرمود: برو خودم دنبال کارت هستم.

سید علیرضا کربلایی رضایی 17 / 12 / 81

»اولاد سی‏ام از نسل امامزاده سید علی در قم که ساکن تهران هستم.«