حجةالاسلام والمسلمین آقای شیخ علی صافی فرزند مرحوم آیةالله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی نوشتهاند:
24. این کرامت را از پدر عیال خود، حضرت حجةالاسلام والمسلمین حاج سید علیرضا حیدری یزدی شنیدم. ایشان فرمودند: دکتر علیرضا میرجلیلی هنگامی که در خارج درس میخوانده دوستی داشته که همسرش مسیحی بوده و دارای دختری سه ساله بودهاند.
آنان، هنگام مراجعت از خارج، اول به عراق مشرف میشوند و بعد از زیارت مشاهد مقدسه و عتبات عالیات، به عنوان آخرین زیارت وارد حرم حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام میشوند. ناگهان میبینند فرزند سه سالهی آنان به داخل ضریح اشاره میکند و میگوید: مامان، مامان! این آقایی که داخل ضریح نشسته و دو دست او از بازو قطع شده است کیست؟! مادرش سراسیمه به او میگوید چه کسی را میگویی؟! کدام آقا؟! میگوید: این است، داخل ضریح نشسته، من او را میبینم، دو دست ندارد. مادر حالش دگرگون میشود و همانجا به دین اسلام مشرف میشود.