جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زناشوئی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

عقیل بلافاصله برای انجام دستور برادر به منزل ام‏البنین رفت. در اینجا بایستی به این نکته اشاره شود که چون فاطمه کلابیه بعدا از حضرت امیر دارای چهار فرزند گردید و به نام (ام‏البنین) یعنی مادر پسران ملقب و معروف شد، لذا ما از این به بعد در صفحات این کتاب به جای فاطمه کلابیه اسم (ام‏البنین) را به کار خواهیم برد، زیرا نزد همه با این نام معروف و مشهور می‏باشد.

در هر حال عقیل وقتی به خانه ام‏البنین رفت اهل خانه که عقیل را به خوبی می‏شناختند در حالی که از آمدن وی دچار تعجب شده بودند مقدم او را گرامی داشتند ولی در حیرت بودند که چه انگیزه‏ای آمدن وی را به خانه آنها ایجاب نموده است.

عقیل که از نیات باطنی آنها آگاه بود پس از تعارفات

مربوطه اظهار داشت چون می‏دانم که از آمدن من در شگفتی هستید لذا برای آنکه شما را زودتر از اصل قضیه آگاه کنم اعلام می‏دارم که خبری بسیار شادی‏بخش برای شما آورده‏ام که بزرگترین خانواده‏های عرب وصول به آن را برای خود فوزی عظیم می‏دانند.

خانواده ام‏البنین در حالی که بر تعجب آنها افزوده شده بود، پرسیدند: این خبر خوش که آورنده آن هستی چیست و آیا نمی‏توانی ما را زودتر از آن باخبر سازی؟

عقیل در حالی که لبخندی بر لب داشت، جواب داد من برای خواستگاری دختر شما آمده‏ام؟!

از این گفته خانواده ام‏البنین که در فکر بودند خواستگار چه کسی می‏باشد، مشتاقانه پرسیدند: ای عقیل کاسه صبر ما لبریز گردید خواهش می‏کنیم ما را از این التهاب خارج ساخته و بگوئی از طرف چه شخصی به خواستگاری آمده که آنقدر درباره آن دست بالا را گرفته و آن را برای ما تا این حد افتخارآمیز می‏دانی. ما خود از خاندان و اقوام بزرگ این سرزمین هستیم و نمی‏دانیم خواستگار چه فردی

است و از چه طایفه است که جریان را برای ما به عنوان مژده و خبر خوش اعلام نموده‏ای!…

عقیل در حالی که صورتش شکفته گردیده بود جواب داد من از طرف کسی وکالت دارم که به خوبی از شخصیت و شایستگی او آگاهید و وقتی نام او را دانستید تصدیق خواهید فرمود که درباره ایشان هر چه بگویم کم گفته‏ام… من از طرف حضرت علی برای خواستگاری آمده‏ام… او امروز از من دختری را جویا گردید که از نظر نجابت و اصالت خانوادگی در مرتبه بالائی باشد و بتواند به عنوان همسر به خانه آن حضرت برود و من هم خانواده شما و دختر شما را معرفی کردم و حضرت امیر (ع) نیز پیشنهاد مرا قبول فرموده و اینک برای اجرای آن در حضور شما می‏باشم.

از شنیدن این خبر و نام گرامی حضرت علی چنان حالت سرور و شعفی به آنها دست داد که در نتیجه آن سکوتی برقرار گردید و پس از لحظه‏ی این سکوت توسط عقیل شکسته شد و اظهار داشت: اینک که از چگونگی امر آگاه شدید نظر خود را در این باره اعلام دارید؟ بزرگ خانواده پاسخ داد:

ای عقیل همانطور که قبلا گفتی حقیقتا تو بهترین مژده و جالبترین خبر را برای ما آورده‏ای و نه تنها موافقت خود را در این باره اعلام می‏داریم بلکه از آن در نهایت اشتیاق استقبال می‏کنیم زیرا وصلت با مولای متقیان برای هر فردی و هر خانواده‏ای باعث سربلندی و سرافرازی است فقط چند روزی به ما مهلت دهید تا مقدمات امر را فراهم کنیم.

بالاترین و بزرگترین آرزوی هر دختر و دوشیزه‏ای این است که شوهری برازنده و با شخصیت پیدا نماید و در کنار او زندگانی زناشوئی و وظایف مربوطه را طی نموده و انجام دهد. ام‏البنین نیز از این فکر و از این آرزو نیز عاری نبود و وقتی دریافت که به عنوان همسر مورد موافقت مولای متقیان قرار گرفته نهایت خوش وقتی و سعادت را در خود احساس نموده و همان موقع مصمم گردید که فداکارانه در راه رفاهیت شوهر گرامی خود کوشش نموده و تمام وجود خود را وقف آن نماید.

در هر حال پس از چند روز آماده‏گی خانواده عروس

به عقیل اعلام گردید و او نیز پس از آگاهی حضرت (ع) برای انتقال عروس به خانه‏ی برادر خود، در معیت تعدادی از صحابه و محارم به منزل ام‏البنین که انتظار آنها را می‏کشیدند عزیمت نمود. وقتی به آنجا رسید همگی از جمله ام‏البنین را آماده حرکت دید. عقیل قبل از حرکت و در میان سکوت حاضرین ام‏البنین را مورد خطاب قرار داده و اظهار داشت. شما امروز به عنوان همسر به خانه‏ی شخصی می‏روید که بعد از رسول خدا متقی‏ترین، پاکترین و بارزترین فرد عالم اسلام می‏باشد و به طوری که آگاه می‏باشید مدت بسیار کوتاهی است که زوجه گرامی و مقدس خود یعنی زهرای اطهر را از دست داده و این فقدان تا ابد در روح علی اثر جبران‏ناپذیری بر جای گذارده است. رفتار تو بایستی طوری متین و مدبرانه باشد که از هر حیث لیاقت چنین افتخاری داشته و بتوانی رضایت مولا را جلب کنی حسنین و زینب (ع) نزد پدر بسیار عزیز و گرامی هستند و وظیفه‏ی شما این است که در نگهداری آنها منتهای مراقبت را معمول داری و آنان را چون فرزند خود عزیز و محترم شماری.

ام‏البنین جواب داد یا عقیل من به خوبی از شخصیت بارز شوهر محترم خود آگاه می‏باشم و از مقام و منزلت فرزندان فاطمه (ع) کاملا باخبرم و مطمئن باشید که آنان را بر فرزندان آتی خو ترجیح خواهم داد و در راه رفاهیت و آسایش آنها مانند ما در واقعی کوشش خواهم کرد.

بعد از این جریانات و مذاکرات ام‏البنین به اتفاق تعدادی از افراد از خانه‏ی خود به منزل مولای متقیان عزیمت نمود تا به وظیفه سنگینی که سرنوشت برای او در نظر گرفته بود لباس عمل بپوشاند و محققا خود او هم نمی‏توانست پیش‏بینی کند که در آینده چه صفحه‏ی درخشانی در تاریخ اسلام برای خود خواهد گشود و با فدا نمودن چهار فرزند خود در راه حق و حقیقت که در رأس آنها حضرت اباالفضل قرار داشت چه افتخار بزرگ و دائمی برای خویش کسب خواهد کرد.