جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زمین زیر قدم‏های او می‏پیچید

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حجةالاسلام والمسلمین عالم متقی آقای حاج سید محمدعلی میلانی که قبلا هم چند کرامت از ایشان نقل کردیم، دو کرامت ذیل را از مرحوم حاج ملا آقاجان زنجانی ارسال نموده‏اند که در اینجا می‏آوریم:

11. از مرحوم ثقة المحدثین حاج شیخ محمود، معروف به حاج ملا آقاجان زنجانی، رضوان الله علیه شنیدم که می‏گفت: در یک شب زمستان بسیار سردی، در

ایوان مطهر حضرت سیدالشهدا علیه‏السلام سر به پاشنه‏ی درب حرم مطهر گذاشته بودم. در بسته بود. مرد عربی را دیدم که بی‏هوش آنجا افتاده و گویی تمام استخوان‏های بدنش کوبیده شده بود. چنان بلند نفس می‏کشید که صدای آن به طرف دیگر ایوان می‏رسید. نزدیک سحر تکانی به خود داد و صدا زد: «اولاد عمی – اولاد عمی«. برخاستم و جلو رفتم، حالتی در او دیدم که گویا از خواب بیدار شده است. چند نفر جوان که در اطراف بودند آمدند، به عربی به آنها گفت: ریسمان بیاورید.

گفتند: این موقع شب از کجا ریسمان بیاوریم؟!

گفت: «عگال» مرا به پایم ببندید و به طرف حرم حضرت ابوالفضل علیه‏السلام بکشانید. آنها چنین کردند و او را به طرف حرم آن حضرت کشیدند. من هم با آنها به راه افتادم. به درب صحن حضرت ابوالفضل علیه‏السلام که تازه باز شده بود رسیده و وارد صحن شدیم، آن مرد بلند شد و جلوی ایوان ایستاد و از حضرت ابوالفضل علیه‏السلام عذرخواهی کرد. از همراهان و بستگانش سؤال کردم قضیه چیست؟

آنها گفتند: این مرد شخصی را به دزدی متهم کرده بود. او هم گفته بود: می‏رویم خدمت حضرت ابوالفضل علیه‏السلام و قسم می‏خوریم. طرفین آمدند. متهم قسم خورد و طوری نشد، ولی وقتی این مرد قسم خورد یک مرتبه نقش زمین گردید. معلوم شد به دروغ قسم خورده است. با خود گفتیم چگونه او را به محل ببریم، بدنی را که فقط نفس می‏کشد، گویا تمام استخوانهایش شکسته شده، بهتر است او را ببریم خدمت حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام بلکه شفایش را بگیریم. لذا بردیم به ایوان حضرت سیدالشهدا علیه‏السلام و آنجا گذاشتیم.

از خود آن مرد پرسیدم چه شد و چگونه شفا یافتی؟ گفت من افتاده بودم، دیدم شخصی از طرف حرم حضرت ابوالفضل علیه‏السلام می‏آید، ولی گویا بر زمین راه نمی‏رود بلکه زمین زیر قدم‏های او می‏پیچد، تا رسید به ایوان، با سر پا به من زد و فرمود: اگر برادرم از خدا بخواهد آسمان را زمین و زمین را آسمان کند چیزی نیست، تو که…

سپس ایشان وارد حرم شد و من هم شفا یافتم.