جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زبان حال قمر بنی‏هاشم با برادرش امام حسین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

تشنه لب سوختم و در نکشیدم جامی‏

با غمت ساختم و بر نگرفتم کامی‏

دو جهان زیر پر خویش درآوردم از آنک‏

چون کبوتر ننشستم به سر هر بامی‏

ننگ و ذلت نپذیرم اگرم رفت دو دست‏

در ره دوست نخواهم به جهان جز نامی‏

تیر دشمن چو پیامی ز بر دوست رسید

تا که بر چشم نهم، پیش نهادم گامی!

مرگ در راه تو خوشتر بود از عمر ابد

نزد ما بستر خون نیست به جز احلامی‏

آخرین کشته‏ی معشوقم و هرگز نبود

در ره عشق نه آغازی و نی انجامی‏

گر رسد دست به دامان توام در دم مرگ‏

نرساند دگرم زخم سنان آلامی‏

در کفم آب، ولی بی تو ننوشم هرگز

تا در آیین وفا کس نبرد ابهامی‏

بی تو بدنامی و ننگ است حیات دو جهان‏

گو (شجاعی) که بپرهیز از این بدنامی (1)


1) از سید علی شجاعی، شاعر اهل‏بیت علیهم‏السلام.