زمان مطالعه: < 1 دقیقه
در پیش تو، ای ساقی سرمست، نشستم
افتادی و، من هم به تو پابست نشستم
دیدم به لب علقمه، یک صحنهی گلگون
آراسته از سرو قدت هست، نشستم
تا اینکه تو را خوب در آغوش بگیرم
در پیش تو ای عاشق بیدست نشستم
دشمن به من عرشنشین، خنده همی کرد
کز شوق تو، بر فرش چنین پست نشستم
لرزید مرا پای، چو دیدم که سرشگست
با خون لب خشک تو پیوست، نشستم
در فرق تو دیدم اثر ضرب عمودی
دستم ز تأسف، زده بر دست، نشستم
من خسته و بیتاب و، حرم منتظر آب
زآن تیر که بر چشم تو بنشست، نشستم
من داغ علی دیدم و، از پا نفتادم
پشت من ازین داغ تو بشکست، نشستم
نومید نگردد، کسی از درگه عباس
اینجا که (حسان) باب مراد است، نشستم