زمان مطالعه: < 1 دقیقه
به پیش چون تو دریایی، سرابم میتوان گفتن
سراپا دیدهی شوقم، حبابم میتوان گفتن
تو عطشان بر لب دریا و من سقای دربارت
شها از آتش خجلت، مذابم میتوان گفتن
دل صد پارهام را، رشتهی عشق تو شیرازه
خموش و یک جهان رازم، کتابم میتوان گفتن
تو را شمع شب افروزم، عدو را برق جانسوزم
میان آن سیه لشکر، شهابم میتوان گفتن
کنار خوابگاه تو، چنان با سوز دل گریم
که شمع خلوت بالین خوابم میتوان گفتن
چنان میسوزم از غمها و اشک از دیده میریزم
که از این آب و آتشها کبابم میتوان گفتن
به یاد گلشن زهرا، که شد در کربلا پرپر
»حسانا» بس که میگریم، سحابم میتوان گفتن